سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمع

گلی گم کرده ام

پیر مردی با ما در منطقه بود.پسرش در عملیات کربلای پنج مفقود شده بود.کار مربوط به مفقودین را من پیگیری می کردم.با این که وضع پسرش را می دانستم گفتم بیا برویم بیمارستانهای اهواز و تعاون را با هم ببینیم.بعد از ان گفتم سری هم به معراج شهدا بزنیم.گفت از اول هم گفتی برویم بیمارستان فهمیدم منظورت چیه!با پیر مرد رفتیم داخل سرد خانه و شروع کردیم به دقت شهدا را وارسی کردن.بنده خدا همانطور که نگاه به بدن شهدا می کرد با خود زمزمه میکرد.گلی گم کرده ام می جویم او را و اشک می ریخت...
گل

ای نازنین شهید

در قاب چشم من

 تصویر تو

 گلی است که چهار فصل سال

با رنگ و بوی خویش

 گیرا ترین سرود شکفتن را اغاز می کند.

گل
بختیاری


[ جمعه 88/7/24 ] [ 2:19 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب