سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.:: یَا ذَالجَلالِ وَ الاِکرام ::.



ای پــادشه خـــوبان ، داد از غـــم تــنهایی

 دل بی تو به جان آمد ، وقت است که باز آیـی

 در آرزوی رویت ، بــنشسته بـه هـر راهــی

صـد زاهـد و صـد عـابد ، سـر‌گشته‌ی سودایـی

 مشـتاقی و مـهجوری ، دور از تو چـنانم کـرد

 
کــز دسـت نــخواهـد شـد ، پـایان شکـیبایی

 ای درد تــواَم درمـان ، در بسـتر نـاکــامی

 وی یـاد تـواَم مـونس ، در گـوشه‌ی تــنهایی

فکر خود و رأی خـود ، در امـر تو کـی گـنجد

 کفر است در این وادی ، خود بینی و خود رأیی

 در دایــره‌ی فـرمان ، مـا نـقطه‌ی تسـلیمیم

لطف آن‌چه تو اندیشـی ، حـکم آن‌چه تو فرمـایی

 گستاخی و پـرگویی ، تـا چـند کـنی ای *فیض*

 بگـذر تـو از ایـن وادی ، تـن ده به شـکـیبایی

 ملا محسن فیض کاشانی


 

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمُّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

 شهاب
[ یکشنبه 88/1/16 ] [ 5:57 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب