سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

.:: یَاجلیلُ وَ یَاجَمیلُ ::.



بزرگی در جایی این خاطره رو درج فرموده اند که تقدیم می شه:

سردار شهید حسین قاسمی معاون واحد تخریب لشکر 17علی بن ابیطالب

اون روز بچه ها تا غروب آموزش دیده بودند ، خیلی خسته به اردوگاه شهدای تخریب برگشتندو شام نخورده خوابشون برد. شهید حسین قاسمی گفت:می خوام مجلس روضه بپا کنم ، گفتم کسی استقبال نمی کنه ، گفت معلوم نیست کی فرصت بشه برای آقا دوباره عزاداری کنم ، پاهاش روبرهنه کرد و رفت وسط محوطه اردوگاه،با صدای بلند شروع کرد به خوندن:

مسلمانان حسین مادر ندارد

غریب است و کسی بر سر ندارد

همین یک بیت بچه ها رو از چادر ریخت بیرون. همه دور حسین جمع شدند. مجلس عجیبی شد. همه سینه زدیم ، همه روضه خوندیم با همین تک بیت.

.*اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَنصارَ اَبی عَبـــدِالله(عَلَــیهِ السَّلامُ)*.


شادی روح تمام شهدا صلوات.

اَللّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّــدٍ وَآلِ مُحَمَّــدٍ وَعَجِّـل فَرَجَــهُم وَفَرَجَــنَابِهِم.



[ جمعه 89/7/23 ] [ 9:16 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب