سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شب عملیات بچه ها کنار اروند به سجده رفتند؛ سجده ای بسیار طولانی و گرم. محمد مسئول گروهمون که بعدا توی عملیات مهران شهید شد، خطاب به بچه هاگفت:

"امشب به نام خدا و با عصای موسی از نیل عبورمی کنیم و خدای این طرف اروند ، همان خدای آن طرف اروند است . توکل خود را به خداحفظ کنید . هدف اصلی ، عبور از اروند نیست، هدف ما ادای تکلیف است."
یکی از بچه ها گفت: جایی که ما آموزش دیدیم ، عرض و شدت آب ، هیچ یکی این قدر نبود؛ به علاوه با کوسه های اروند چه کنیم؟ اگر کوسه بچه ها را در آب زد، چه کنیم؟
محمد جواب داد: "ما امشب به اروند میزنیم چون تکلیف ما ورود به اروند است و نه خروج ازآن، ما وارد اروند میشیم اما خارج شدن از آن دست ما نیست؛ بلکه در دست خداست، من امشب وارد آب می شوم؛ تنها برای این که به امام خبر بدهند که بچه ها به خط زدند. برای من همین کافیست و نتیجه با خداست..."

برگرفته از وبلاگ بی معرفت آ قا عماد عزیز...

_________

آمار بازدید امروز 91/8/3 برایم جالب بود تا الان که ساعت 19:50 هستش  تعداد بازدید  نزدیک به هزار بوده....یا من هو کبیر المتعال 


[ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 5:57 عصر ] [ یونس 20 ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب