|
کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بیت الله اگر از هند و ایران بگذرد مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ مست تر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد "خون نمی خوابد" چنین گفتند رندان پیش از این کیست می خواهد که از خون شهیدان بگذرد؟ نغمه اش در عین کثرت، جوش وحدت می زند هر که از مجموع آن زلف پریشان بگذرد پرده ی عشّاق حاشا بی ترنّم گل کند شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد
حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچه هاست رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد
حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد
کاش می شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
نازنینا اندکی بنشین که باران بگذرد از شراب مشرق توحید خواهد مست شد گر نسیم هند از خاک خراسان بگذرد [ سه شنبه 88/9/24 ] [ 9:25 صبح ] [ ]
[ نظر ]
زمان: سه شنبه 24 آذر ماه 1388 از ساعت 15 الی 17. مکان: سالن سیّدالشّهداء(علیه السّلام) میدان هفت تیر. ای مانده در قنوت شهادت امام عشق
[ یکشنبه 88/9/22 ] [ 9:32 صبح ] [ ]
[ نظر ]
به نام خدا ما بعد از رحلت امام گفتیم که راه امام را ادامه می دهیم اولا این حرکت از روی تقلید نبود بر اساس تجربه و اگاهی بود.راه امام راه نجات این کشور است،هم در زمان انقلاب و هم در زمان رحلت ایشان بوده و هست اما راه امام چیست مقصود از راه امام کدام است چند مشخصه مهم ازمجموعه راه امام را به حساب می اوریم چند چیز از نظر امام در درجه اول بود اول اسلام،دین در مسئله اسلام امام هیچ ارزشی را بالاتر از اسلام به حساب نمی اورد انقلاب امام و نهضت امام برای حاکمیت اسلام بود مردم هم این نظام رو قبول کردن،این انقلاب را به پا کردن،امام را پذیرفتن برای انگیزه اسلامی بود.سر موفقیت امام این بود که صریح بدون پرده پوشی اسلام را روی دست گرفت و اعلام کردن که من برای اسلام می خواهم کار کنم،همه چیز در سایه اسلام است اسلامی که امام فرمودند در دو بخش قابل توجه است یکی بخش اسلام در قالب نظام که اینجا امام خیلی سخت گیر بود به یک کلمه کم و زیاد راضی نمیشدند به یک مسامحه چه در مسائل اقتصادی و چه در غیر راضی نمی شدند امام راه اسلام را دنبال کرد و تا جایی که می توانستند دنبال کردند و اون چهره دوم در مورد پایبندی اسلام، عمل فردی اشخاص است اینجا اون صلابت و قاطعیت و اعمال قدرت اینجا وجود ندارد اینجا دیگه موعظه است و اینجا زبان خوش است اینجا امر به معروف است و امام به این عقیده داشت.پس اولین چیزی که در خط امام معلوم است تعقیب هدف اسلامی و حاکمیت اسلامی است در صحنه ایمان و عمل. و اما این مسئله ازادی،بعضی ها میخواهند این ازادی فکری را،ازادی رای را به نظام و دستگاهها یاد بدهند و تلقین کنند این تازه از راه رسیده ها امام خودشان خطی را برای حرکت نظام مشخص کردند و شاگردان و دست پرور ده های ایشان همه این راه را میدانند و یاد گرفته اند و لازم نیست کسی اینها را به انها یاد بدهند.مشخصه دیگر امام عدالت اجتماعی است کمک به قشر های پایین تر و امام به گفتن هرگز اکتفا نمی کردند جهاد سازندگی،کمیته امداد،بنیاد مستضعفان و ... عدالت هم جز شعارهای اصلی است که نمی توان ان را به حاشیه راند انقلاب ما بر اساس ایمان است و این به این معنی نیست که انقلاب ما نباید به رفاه و اسایش و اقتصاد مردم نپردازد و امام میپرداختند و دستور میدادند و انچه در درجه اول مطرح بود محرومان و مستضعفان بود بعضی ها در داخل گود هستند و دستور میدهند و می گویند عدالت اجتماعی تحقق پیدا نکرده است البته به طور کامل نیست اما باید تلاش کرد امروز بیشتر اهتمام دولت ما برای نقاط محروم است که تمام اینها به برکت عنصر حرکت در راه امام است.دشمن همیشه اولین کاری که میکند میگوید دشمنی وجود ندارد چطور نظام اسلامی دشمن ندارد جهان خواران را از این سفره به یغما رفته سالهای متوالی محروم کردن چطور دشمن وجود ندارد و ما میبینیم که دشمن هر کاری را برای تخریب اسلام و نظام انجام میدهد و صریح هم میگن. انچه که برای امریکا و استکبار قابل قبول نیست همین استقلال مملکت و بیداری ان است اینه که مردم ما دست رد به سینه انها میزنند اونا این را نمیخوان اسلام به مردم این بیداری را داده و امام دشمن و راه های تبلیغاتی انها را میشناخت و در مقابل انها می ایستاد.این رفتار ها و ارادت هایی که امروز به ایشان میکنند،اینها همه بخاطر اسلام است امام به سرنوشت مردم اهمیت میدادند که ما به همه اینها پایبند هستیم و به فضل خدا خواهیم بود و تمام موفقیت هایی که ما تا به امروز داشتیم همه به برکت امام و راه امام است اسلام پایه محکمی داره و دست رحمت خدا همیشه همرابوده و اخرین ان هم که مربوط به حضور مردم در انتخابات،ما افتخار میکنیم که ملت ما توانسته با وجود این همه توطئه این راه را ادامه بده و مملکت را بسازه و روز به روز بیشتر خواهد بود و کسانی که گوش خواباندن که شاید مردم از راه اسلام را بر گردانند سرنوشت انها سرنوشت همان کسانی است که خیال میکردن اول انقلاب ،انقلاب ما سه ماه دیگه؛شش ماه و یکسال دیگه از بین خواهد رفت و تو دهنی خوردن و سیلی خوردن از این مملکت و ناکام ماندن همینطور هم کسانی که امروز نشسته اند که مردم از دین و قران و اسلامشون و روحانیتشون از رهبرشون و امامشون روی برگردانن همینطور تو دهنی خواهند خورد انها هم سیلی خواهند خورد.پاینده مال این ملت و اسلام است و روز به روز خورشید درخشان اسلام به فضل خدا درخشان تر خواهد بود و مردم بیشتری را گرما و نورانی تر خواهد کرد.
بختیاری [ شنبه 88/9/21 ] [ 2:28 عصر ] [ ]
[ نظر ]
با تو بودن چه خوش است وقتی در خود فرو می روی،وقتی ان قدر افکار و خیالات گوناگون احاطه ات می کنند که دلت می خواهد فریاد بزنی.وقتی در خودت می شکنی و اشک مفری از دل به دیده باز می کند.وقتی فکر می کنی مرده متحرکی بیش نیستی،دنیا و زندگی در نظرت هیچ معنایی ندارد و اصلا به چه عشقی زنده ای، ناگاه چیزی در درونت فرو می ریزد و دلت را می لرزاند.انگاه ندایی از اعماق وجودت می شنوی که او را به یاد می اورد.با یاد او تو صدایش می کنی.لحظه ای با یاد و نام او ارام می گیری اما دوباره فکر میکنی و ان وقت در می یابی چه سخت است کسی را که فقط به خاطر او نفس می کشی نبینی!چه جانگداز است که هر کسی را ببینی و صدای هر کسی را بشنوی،جز ان مولایی که باعث اتصال زمین و اسمان است و اصلا دنیا بخاطر اوست که پا برجاست.پس باید تو باشی و انتظاری سبز.باید بمانی که او بیاید و دردهای کهنه تو و تمام عالم را درمان کند و تو چشم به راهش می مانی.انتظار،انتظار،انتظار... می گویند سواری است از افتاب،از روشنی،با ردایی سبز و شمشیری از عدل،می گویند قامت سبزی دارد و خالی بر گونه.می گویند از راه سپید می اید با بارانی از نور.می گویند کعبه میزبان قدوم پاک او و تکیه گاه او خواهد شد و نمی دانم،شاید روزی بیاید که جز مشتی پر از این پرنده در قفس نباشد.اما در انتظارش می مانم تا روزی که در باغ را خدا باز کند و عطر دل انگیز حضورش در سراسر عالم بپیچد و دنیا از نور جمالش روشن گردد.با جانی اماده قربانی شدن،چشم به راهش می مانم تا بیاید و بی قراریهایم با یک تبسم او ارام گیرند و نیم نگاهش ابی بر اتش درد فراق باشد.ان وقت با او بودن چه خوش است و یک قطره از جام وصال او نوشیدن چه خوشگوارتر از تمامی ابهای عالم.اینک ای خوبی محض!فقط تو را با نام خودت می خوانم نه تشبیه و استعاره و مجاز،که تو تنها خودت هستی، پس تو را با نام بلندت می خوانم که:ای عزیز! ببخش بر من اگر با جانی نه پاک و دلی نه روشن و اعمالی نه مقبول،مشتاق توام،اما باور کن که در سر سودایی جز عشق تو نیست و خیالم از نقش و نگار تو پر است.ای مهربان! نگاه کن که امشب هوای چشمهایم بارانی است و از این روست که امشب جان را نذر تو می کنم تا بیایی که تنها تودرد دلم را می فهمی ای خوب!
بختیاری [ پنج شنبه 88/9/19 ] [ 1:39 عصر ] [ ]
[ نظر ]
پیام شهید احمد علی سرابی:((ای برادر مسئول!چرا کار امروز را به فردا می اندازی؟ای برادر مسئول!بدان که دنیای امروز،فردای قیامت را در پی دارد و همیشه پشتیبان مردم باشید و مردم را ناراضی نکنید.)) نباید مردم را نسبت به نظام بد بین کرد،نباید اسیبی به اعتقاد مردم برسد،همه باید متحد باشیم و برای انسجام و اتحاد هر چه بیشتر تلاش کنیم.مسئولان باید کار خود را به درستی انجام دهند تا خوشبینی عمومی همواره حاصل باشد.مردم ولی نعمت ما هستند و باید در جهت رضایت خاطر انان،به طور جدی تر و فراگیر تری،تلاش و حرکت کنیم.نظام،حاصل این خون ها،زحمات و رهبری های امام بزرگوار و رهبری معظم انقلاب اسلامی است ونقش مردم در این راستا،همواره پر رنگ و حساس بوده و نباید صرفا شعار داد بلکه باید برای اعتماد سازی عمومی و کسب رضایت خاطر مردم،کار و تلاش کرد و مسئولیت ها را بدرستی و با تعهد کامل انجام داد. انتقاد کردن،کاری سهل و اسان است اما باید دید که این افراد منتقد،خودشان در زمان انجام کارها و امور خودشان چقدر قابلیت و توانایی دارند.باید برای تقویت،توسعه و ارتقای فعالیت ها و خدمات نهاد ها و دستگاههای نظام اسلامی بیشتر تلاش کرد.باید موقع شناس و هوشیار باشیم و بدانیم که با خونسردی نمی توان نظام را اداره کرد و نظام را باید با حساسیت و دلسوزی حفظ کرد. بختیاری
[ دوشنبه 88/9/16 ] [ 8:12 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ  بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده! |
| [ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |
