|
.:: الله ::.
[ شنبه 89/1/21 ] [ 9:6 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.::بنام خالق هستی::.
چند خطی از وصیت نامه شهید صیاد شیرازی : خداوندا این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت ، اسلامت ، نظامت و ولایتت قرار دادی ،خدایا تو میدانی که همواره آماده بودهام آنچه را که تو خود بمن دادی در راه عشقی که براهت دارم نثار کنم . اگر جز این نبودم آنهم خواست تو بود . پروردگارا رفتن در دست توست ، من نمیدانم چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار بدهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم. «که گفت باغ شهادت به روی ما بسته؟»کسی گذاشته پشت در بهار، کلید که هر که خواست بیاید، بگو بیار کلید درون باغِ مه آلوده، مرد گم شده است و مانده پشت در از او، به یادگار، کلید شهادت است درختی که در جهان دارد به جای برگ و شکوفه، به شاخسار، کلید بیار نام شهید و بخوان شهادت را در آن زمان که نمی آیدت به کار، کلید شهید تازه عشق است، اینکه می بینید کرامتش زده بر قفل انتظار، کلید هنوز از غم تو بغض شهر، وانشده است بگو به ابر که از آسمان ببار، کلید که گفت باغ شهادت به روی ما بسته؟ کسی گذاشته در پشتِ در، هزار کلید ... بختیاری [ جمعه 89/1/20 ] [ 4:59 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: ایه سوره عشق ::. باز دریای دلم توفانی ست ، اسمان چشم من بارانی ست تا دل من عاشقی بی تاب شد ، ماهی جانم برون از اب شد باز در جانم شرر افتاده است ، شد شکوفه ریز باغ دیده ام لاله می روید ز راه دیده ام ، ای جنون در من شکوفا شو که باز زخم شیون در دلم شد باز،باز ، ای رفیقان سینه را ابی زنید اتش جان مرا ابی زنید ، یا محمد! داغدارم از قدیم زخم جان خسته ام را مرهمی ، ای رفیقان! هم زبانی،همدلی دوستان فکر من تنها کنید ، مرتضایم رفت، واویلا کنید یا محمد سینه ام اتش گرفت ، سینه بی کینه ام اتش گرفت یا محمد! اضطرابم از دل است ، اضطراب انتخابم از دل است یا محمد! اضطرابم کشت کشت ، ایه های این کتابم کشت کشت یا محمد! مرتضی بی تاب بود ، ماهی افتاده دور از اب بود از صدف دست اجل تا دُر گرفت ، اتش آهم از این غم گر گرفت ای شقایق! لاله ها را کن خبر ، لاله های کربلا را کن خبر یا محمد! مرتضی در خون نشست ، ان که از جام ولایت بود مست مرتضی ایینه ادراک بود ، سینه اش از تیغ خصمان چاک بود دوستان! در فرقتش شیون کنید ، جامه ای از جنس غم بر تن کنید هر کلام او ز جنس اب بود ، سینه اش چون چشمه مهتاب بود یاد باد ان داغ و درد مرتضی ، اشک گرم و اه سرد مرتضی یا محمد!پاک باز عشق رفت ، عند لیب و سرو ناز عشق رفت ای خدا با یک دل پر رنج و درد ، راوی فتح شهیدان کوچ کرد یا محمد! داغدار عشق کو ، داغ دار بی قرار عشق کو مرتضی جان! جان ما را سوختی رفتی و اتش به جان افروختی
بختیاری
[ پنج شنبه 89/1/19 ] [ 1:1 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: یا ربّ ::. http://www.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=7406
[ چهارشنبه 89/1/18 ] [ 2:17 عصر ] [ ]
[ نظر ]
پای درس مولی: [ سه شنبه 89/1/17 ] [ 11:11 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |