• وبلاگ : 
  • يادداشت : گنج پنهان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهاب 
    گذاشت دست به سينه ، * سلام * سوي حرم

    رسيد تا فلکه ي آب و روبروي حرم


    لب زمين دو چشمش دوباره باران خورد

    در آستانه دريا گرفت بوي حرم


    گذاشت صورت خود را به صورت يک در

    نفس کشيد و نفس شد به رنگ و روي حرم


    تمام حس عطش را به کاسه ها نوشيد

    و پر شد از تب و تاب لب سبوي حرم


    در آن طرف پدري که خميده با گريه

    گره زده پسرش را به آبروي حرم


    چقدر قطره به دريا رسيدنش زيباست

    چقدر زمزمه ، جاري شده به جوي حرم


    در ازدحام توسل ز چشم من گم شد

    ضريح بود و هزاران دعاي توي حرم


    شکست بين نماز زيارت آقا

    شکست و ريخت قنوتش به گفتگوي حرم



    شفا گرفته مريضي! .....زدند نقاره!

    صداي معجزه پيدا شد از گلوي حرم!


    گذاشت دست به سينه ، عقب عقب برگشت

    رسيد تا فلکه ي آب و روبروي حرم


    شاعر: گمنام.(دمش گرم هر كي هست.)