سلام به برادر شهاب و يونس بيست
التماس دعا
دلم گرفته از اين درد بي حساب امشـــــب
خدا کند که در افتد زدل شتـــاب امشــب
در انتظار نگاري کشـــيده قامـــت و ســـرو
نشسته ام که مگر افتد ازحجـــاب امشـــب
عنايتي رسد از يار آسماــني و مـن
چنان که تشنه رسد من رسم به آب امشـب
چو روزه دار دعا ميکند بوقـــت سحــــر
يقينم آنکه به او مي رسد ثــــواب امشـــب
سلام حاجي ممنون
بااينكه با خوندن اين نامه حال خوشي به آدم دست نميده
و دل ها دوباره پر ميكشه...
حاجي به خدا منم حال خوشي ندارم چون همين الان دارم از سفره اي كه جمع شد بر ميگردم نمايشگاهي كه با عشق آمادش كرديم امروز با دستاي خودمون به هم ريختيم و چه سخت و چه حس و حالي داشتند بچه ها بميرم براي اين حسّاي قشنگ
شادي روح شهدا صلوات:
******************************