• وبلاگ : 
  • يادداشت : سوگنامه حضرت زهرا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ايمان 

    قسمت چهارم بايد از اينجا رفت

    ميروم تا که به افلاک سلامي بکنم ، من در افلاک "خود"م را بينم ، (بين جمع خودمان ميماند ؟؟؟)

    "خودآ" را بينم ... بروم پس بروم زود ، .."خودآ" آنجائي ؟؟؟

    * * *

    گر به افلاک رسم ، خواهم خواندهمه را خواهم خواندآري ، آري ، "شعر" هم خواهم خواند

    چونکه او بامن ماند ، تا مرا اينجا راند ...

    * * *

    "شعر" يعني : به احساس خدائي "رفتن" "رفتن" اينک يعني :به "خود" آغشته شدن ،

    به زمان و به مکان طعنه زدن ، به دهان مهر زدن ، به درون نعره زدن.

    "رفتن" اکنون يعني : قافيه باختن و دربدري ! پس به اميد خدا ، من رفتم..