درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ sara 
با عرض سلام :
انشائالله كه در زمينه اينگونه تحقيقات موفق باشيد. درباره ولايت فقيه اختلاف نظر حتي بين خود روحانيون نيز وجود داره و حتي قبل از زمان رهبري ايت الله خامنه اي ايشون مخالفت خودشونرو به امام خميني ابلاغ كردن و امام خميني نيز مطالبيرو به اطلاع عموم رسوندن...كه اينا همش تو تاريخچه حكومت وجود داره و الان اون بحث رو من نميخوام مطرح كنم ...اينكه مسئله فقيه بودن از شرايط رهبري حذف شد و اينكه شوراي تشخيص مصلحت نظام بوجود اومد ...اينكه در دنياي اسلام و خارج از ايران برخي علما و روشنفكران مسائل نويني رو در مقابل مسئله ولايت مطلق فقيه عنوان ميكنند اينكه امروزه حوزه ها بدنبال راه حلهايي براي حكومت هستند همه و همه بدليل تحولاتيست كه در حوزه انديشه شيعي داره اتفاق ميافته منتهي اونها كه اهل فن هستند نظراترو گوش ميدن و روش تحقيقو تفحص ميكنند و اونها كه برمبناي تعصب و نه ايمان راسخ مسائلرو دنبال ميكنند شروع به جو سازي و بستن اتهام ميكنند كه اميدوارم ما جز ايندسته اشخاص نباشيم و در تقويت بنيه هاي فكري بهم كمك كنيم...
اونچه كه من مسلمون و نه عضوي از اعضاي دولت و نظام بلكه عضوي از جامعه اسلامي و ايراني بهش فكر ميكنم همين مطالبي هست كه در حرف دل نوشتم و ثبت نشد و اينجا دوباره مطرحش ميكنم و البته بزبون خيلي ساده...

مطلب سانسور شده:

" بله بله دين بهيچوجه از سياست جدا نيست...اما كدام دين?دين علي?يا دين ابوبكرووو?اگر قرار شد سياستهاي غلط خود رو به دين نسبت بديم چه?!!!
اگر قرار شد ولايت مطلقه فقيه رو كسي يا كساني كشف كنند كه خود نيز ممكنه زير سوال باشند و ان گروه خود نيز ممكنه كه غير منتخب مردم باشند انوقت چه?ايا اين خود بزرگترين اهانت به مردم نميتواند باشد???اه خداي من!!!!راستي با ايه شريفه لا اكراه في الدين چه بايد بكنيم?????اينكه خداوند فرموده در انتخاب دين هيچ اجباري نيست چه برسه به اينكه اختيار كل يك جامعه فقط در اختيار مطلق يك شخص قرار بگيره?انوقت چه?!!!!..بهتر نيست شورا هااين ايه شريفه را هم از قران حذف كنند?!!!
اگر ما معتقديم اسلام داراي نظام اقتصادي و اجتماعيست پس چرا اين نظام اقتصادي مجريان قاطع و استوار نداره????
اصلا ما مشكلي با ولايت مطلق فقيه و دادن اختيار مومنين و صالحين بدست او نداريم ولي ايا ما ميتوانيم ادعا كنيم كه همه احاد جامعه مومن و صالحند و خود با اختيار خود و نه اجبار دست بيعت با ولي فقيه داده اند???از كدام جامعه مومن و صالح دم ميزنيم ايا براستي جامعه ما ان جامعه ارمانيست كه ولايت هم در ان,و البته به ميل واختيار صد در صدخود بندگان خدا ونه جبر حكومتي, مطلق باشد ....
ايا ما كه خود را شيعه علي و حسين وووميدانيم حتي يك مورد هم شنيده ايم كه انها مردم را مجبور كنند كه دست بيعت بدهند و به اجبار انهارا اختياردار و زمامدار خود بدانند????لطفا ناراحت نشيد اين سوالها همه در پروسه تفكر پيش ميايند و تا جواب قطعي پيدا نكنند همچنان در اين چرخه پرسشو پاسخ تكرار ميشوند و البته اين وظيفه من و شما نيست كه به اين سوالها پاسخ بديم وظيفه كسانيست كه مردم را به جبر به سوي دينداري سوق ميدهند كاري كه هيچوقت خدا با بندگانش نكرد براي اينكه دين اصلا با جبر كاري نداره دين در مرحله پذيرش فقط اختياريست اما بعد از اينكه پذيرفته شد و روش تفكر شد و ادراك شد انوقت بايد عمل شود والا كه همانا بازگشت به كفر و جاهليت هست...اينهارو ننوشتم كه باز انگي به كسي يا چيزي بزنيم اينها رو ننوشتم كه اين ذهنيت براي كسي پيش بياد كه فكر كنه بنده مخالفت و دشمني با كسي يا چيزي دارم و يا اينكه دارم از عقيده اي طرفداري ميكنم..اينها سوالاتيست كه وجود دارند و وظيفه متفكرين جامعه هست كه به اين سوالات پاسخ بدن...و مردم رو از سردرگمي نجات بدن..مگر نه اينه كه گفته شده يه ساعت فكركردن از هفتاد سال عبادت بهتره???مگر نه اينه كه گفته شده و دستور داده شده كه هر موضوعيروبا تحقيق كامل بپذيريم......خود دانيد..باز هم تكرار ميكنم بنده مشكلي با ولايت ندارم مشكل من با پذيرفتن اجباري اون و تحميل كردنش هست... اينرو ميفهمم كه اگر اكثريت مردم در زمان پيامبر جز ياران و صحابه او بودند عاشقانه دست بيعت با او دادندو اورو ولي خود ميدانستند اما ايا پيامبر اونهمه سال زحمت نكشيد تا اونهارو نسبت به خداو خودش مومن كنه???ايا اگر مردميكه در اون زمان بودن تا انتهاي رسالتش به او ايمان نمي اوردند ايا اصلا حكومت اسلامي شكل ميگرفت?????
و سوال ديگه اينه كه ما كه خلفاي راشدين قبل از حضرت عليرو لعن ميكنيم ايا فكر نميكنيد كاركرد ولايت فقيه و اجتهاد چيزي شبيه همون عملكردهاست كه اوها
اونهاداشتن???
فقط دارم فكر ميكنم ايااشكالي داره كه فكر كنم????"


اين كل مطلبي بود كه من نوعي نه بعنوان ضد بودن با فكري بلكه بعنوان يك كار فكري روش سعيو تلاش ميكنم...
پاسخ

«حكومت اسلامى هيچ يك از انواع حكومت‏هاى موجود نيست. مثلاً استبدادى نيست كه رئيس دولت مستبد و خودرأى باشد، مال و جان مردم را به بازى بگيرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف كند، هركس را اراده‏اش تعلق گرفت بكشد، و هر كه را خواست تيول بدهد و املاك و اموال ملت را به اين و آن ببخشد. رسول اكرم(ص) و حضرت اميرالمؤمنين(ع) و ساير خلفا هم چنين اختياراتى نداشتند. حكومت اسلامى نه استبدادى است، نه حكومت مطلقه، بلكه مشروطه است. البته نه مشروطه به معناى متعارف فعلى آن كه تصويب قوانين تابع آراء اشخاص و اكثريت باشد. مشروطه از اين جهت كه حكومت كنندگان در اجرا و اداره، مقيد به يك مجموعه شرط هستند كه در قرآن كريم و سنت رسول اكرم(ص) معين گشته است.»