...تمام مطالبو با دقت خوندم ...چرا فرار???از كي به كجا???جامعه بيمار و مضطربو بي تفاوت با اينهمه ناهنجاري روحي و رواني نميدونم اگه شما به اين ميگيد فهم و درايت كه پس اصلا بهتره بجاي بحث ولايت فقيه بپردازيم به بحث اموزشو پرورش تو اين جامعه كه همه مشكلات يه جامعه برميگرده به اون....ميدونيد وابستگي از هر نوعش بده حتي اگر اين وابستگي به يه فكر باشه گاهي وقتا وابستگيهاي احساسي و فكري ماست كه نميذاره واقعيتهارو بپذيريم و روش مطالعه كنيم...مطالعه كردن به اين مفهومه كه شما بشيني به واقعيات نگاه كني و بدون دخالت فكر يا احساس اونارو ثبت كني اينكه شما يه كتابي يا روزنامه اي ميخوني كه از اول تا اخرش تئوريو نظريه پردازيو ايده ال گراييو شعار هست هيچكدوم گواه بر اين نيست كه اون جامعه با اون تئوريا و شعاره سالموشاده و استعداداش داره از قوه به بالفعل ميرسه....چرا چون شعارو تئوريو نظريه اينا براي اموزش كافيه ولي براي پرورش نه....گفتم ما تو اخلاقو پرورشه كه كم مياريم...و اين كمبودارو با ايشالله ماشالله ميخوايم جبران كنيم...اخرش هم كه خيلي بهمون فشار بياد يه برچسب كافر ضد ولايت فقيه شيطان صفت ووووبهمديگه ميزنيم و خودمونرو از زير بار مسئوليت فكر كردن خلاص ميكنيم ...يعني اينطوري راحت تريم ...طرف هنوز حرف تو دهنش نيومده و نجوييده و مزه نكرده ما قصاصش ميكنيم...اينه اين اموزشي كه طي اين سي سال از اسلام ياد گرفتيم...اينو جدي ميگم ما قبل از هر بحثو هر فكري بهتره اول بريم سراغ تئوري شعور بريم سراغ اخلاقيات بعد وارد بحثاي ديگه بشيم...ادم يه لقمه غذاهم ك ميخواد بخوره بايد كلي اونو بجوه ...چطور درباره پذيرفتن يه فكر نبايد اين كار رو بكنيم ??چطوري واقعا ممكنه يه فكريكه كل هستيو حيات ما رو ميگيره و كل شعور ما در طول زندگي ازش متاثر ميشه خيلي راحت اونو وارد دستگاه گوارش روحمون ميكنيم....مگر نه اين كه پيامبر فرمودن هر حرفي كه ديديد با عقل سازگار نيست يا سازگاريش كمه بدونيد كه از ما نيست...يعني اينكه برادر من اسلام باافكار مبهم سازگار نيست...بابا نيست....اسلام دين فكره ...دين شعوره هماهنگ با كل هستيه و نه فقط با يه قشر خاص...اسلام رحمت للعالمينه...اسلام دين اگاهيه كه درش تك تك انسانها مسئولن....و قران كتاب مبين و روشن ونه پيچيده كه بقول شما شاخوبرگ زيادي بهش بدن...قرار بود تا دو سه روز ننويسم ولي شايد بازم نوشتم ...l