كي من از مفهوم ولايت فقيه فرار كردم???ايا اينهمه صحبت يعني فرار يا رجوع به حقيقت?!!!برادر من وقتي ميگم شما با برچسب زدن تخطئه ميكنيد حالا يا خوداگاه يا ناخوداگاه قبول نداريد...شما گفتيد ولايت مطلق فقيه من گفتم فعلا مطلق بودنش با مسئله اجتهادومسئله خبرگان بصورت نسبي در اومده...فن اجتهاد اصلا چون تابع شرايط زمانو مكانه نسبيه بهمين لحاظ هم هست كه خود اقايون ميگن بايد فقيهان ديگه اي به كار رهبر نظارت داشته باشن(خبرگان)

نظريه ولايت مطلق فقيه نظر امام خميني بود و بعد از رحلتشون دنبال نشد و خبرگان بوجود اومد...مسئله فقيه بودن رهبر يكي از اجزائ و شرايط رهبري بوده ...ولي مسئله اصلي اينه كه ولي حتي اگر فقيه هم باشه و حتي اگر به اذن امام زمان بر مردم حق حكومت داشته باشه اما مردم با او همكاري نكنند و به او ايمان نيارن به اهداف الهي خود نميتواند برسد...كما اينكه امامان ما با اينكه حق حكومت داشتند اما چون مردم اونهارو تنها گذاشتند انها به هدف خود نرسيدند ...ولي هيچيك از امامان ما با زور سرنيزه مردمرو وادار به اطاعت و اجراي احكام دين نكردند....بالعكس بني اميه همينكارو كرده تشيع صفوي همين كاررو كرده ....ولي فقيه بايد پشتوانه مردمي داشته باشه تا بتونه حكومت الهيرو ترويج كنه...مشروعيت ولي فقيه براي حكومت لازمه ولي كافي نيست و وقتي خواست خدا و خواست ملت با هم يكي شد اونوقت ولي ميتونه ضامن اجراي اين خواست بشه و به اهداف الهي جامعه عمل بپوشونه...اما اگر اموزش صحيح به مردم داده نشه و اگر جو اعتماد بين مردم و رهبر بوجود نياد رهبر حتي اگر حق مطلق داشته باش به هدفش نميرسه....شما خودتون مثال خوبي زديد اگر شما مريض بشيد و بشما بگن بايد بريد پيش دكتر ايكس و او حاذقه و شما ميريد اون دكتر بر بيماري شما و بهبود بخشيدنتون ولايت مطلق داره اما اگر شما رهنمودهاي اورو بكار نبريد صرفا به اين دليل كه ميخواسته بزور دوا تو حلقتون بريزه اونوقت نه دكتربه هدف ميرسه اون بيمار فقط بدليل نبودن رابطه صحيح....چرا راه دور بريم همين نماز مگه واجب نيست ولي خدا هيچ فرشته ايرو با چوبو چماق نذاشته بالاسر يه مسلمون كه نماز بخونه با اينكه همه مسلمونا ميدونن نماز چه منافعي داره اگه نخونن بخودشن ظلم كردن ...اطاعت از ولي فقيه واجبه اصلا ميگيم عين نمازه ...ولي اين دليل نميشه كه ولي فقيه بزور بخواد حكومت كنه چرا ???براي اينكه در انصورت مردم از او اطاعت نميكنن و به اهدافش نميرسه...

باز هم تكرار ميكنم هر كسيكه زمامدار مسلمينه , حتي اگر مشروعيتشرو از خداوند گرفته باشه ,بايد مردم با او همراهي كنند والي در هدفش شكست ميخوره پس ميزان مهم راي ملته, ملت هم فقط صالحين نيستن همه ملت اگر نيازهاي مردم برابر درنظر گرفته نشه مردم همكاري نميكنن... و ولي فقيه اگر بخواد تبعيض قائل بشه و همش خوديو غير خودي كنه براي خودش دشمن ميتراشه...پس بهتره ولي فقيه دلسوز همه باشه وخود رو جزئي از كل ببينه..درست بهمون نسبت كه وقتي زن يهودي كتك خورده ميره پيش حضرت علي او ميگه مسلمونااز اين بيغيرتي بايد بميرن....
پس مسئله مطلق يا نسبي بودن يه چيزه ...مسئله مشروعيت الهي و حق حكومت ولي يه مبحثه...مسئله ايجاد حكومت اسلامي و اجراي احكام به جبر يا به اختيار يه بحثه...مسئله اعتماد بين رهبر و مردم يه چيزه.....برابر دانستن همه ملت در امورات اجتماعي ,وحق حياتو حق راي براي همه قائل شدن يه مبحثه...وووو با توجه به اينكه اصلولايت فقيه مثل اصل امامت قابل استدلال عقلي هست نبايد از اينگونه بحثها هراسيد و فوري فكر كنيم دشمندر كمين نشسته تا از سخنان امثال ما بل بگيره...ولي فقيه براي عدم حضور طاغوته كه بايد وجودداشته باشه و ولي فقيه هيچوقت سنت طاغوترو دنبال نميكنه...اومقرب ترين ولى خدا, بهترين مدير جامعه بايد باشه و نقشش بايد واقعي باشه...معاويه و هارون هم ميگفتن ما ولي مسلمين هستيم و مسلمين بايد از ما اطاعت كنند حتي اونها امامانرو هم ميخواستن وادار به اطاعت كنن ...پس ايا اگر امامان ما در زمان خودشون از ولي امرشون اطاعت نميكردند قانون خدارو ميشكستند يا قانون حقرو اجرا ميكردند????اينكه چه كسي ولي و اسلام شناس برتر هست اين وظيفه يك مومن هست كه اورو امامشرو بشناسه و از او اطاعت كنه ...برگرده ديني مردم سوار شدن خيلي اسونه و اينكه با استفاده از احساسات مذهبي مردم قدرت رو بدست بگيريم عشق مردم به دين يه چيز فطريه و براي همينم هست كه دكان دين هميشه پرفروشترين دكانهاست اما بايد ديد چه كسي ديندار واقعيست و چه كسي حاضره در راه دين خدمت واقعي كنه.....شب بخير