• وبلاگ : 
  • يادداشت : سوگنامه حضرت زهرا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + شهاب 


    عجب صبري خدا دارد !

    اگر من جاي او بودم ،
    همان يک لحظه ي اول ،
    كه اول ظلم را مي ديدم
    از مخلوق بي وجدان ،
    جهان را با همه زيبائي و زشتي ،
    به روي يکدگر ويرانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    که مي ديدم يکي عريان و لرزان ،
    ديگري پوشيده از صد جامه ي رنگين
    زمين و آسمان را ، واژگون مستانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان ،
    هزاران ليلي ناز آفرين را
    كو به كوآواره و ديوانه مي كردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    که در همسايه ي صدها گرسنه ،
    چند بزمي گرم عيش و نوش مي ديدم ،
    نخستين نعره ي مستانه را خاموش آندم
    بر لب پيمانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    نه طاعت مي پذيرفتم ،
    نه گوش از بهر استغفاراين بي داد گرها تيز کرده ، پاره پاره از کف زاهد نمايان
    تسبيح ، صد دانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ،
    سراپاي وجود بي وفا معشوق راپروانه مي کردم.

    که مي ديدم مشوش عارف و آهي
    ز برق فتنه ي اين علم عالم سوز دم کش ،
    بجز انديشه عشق و وفا معدوم هر فکري
    در اين درياي پر افسانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    اگر من جاي او بودم ،
    به عرش کبريائي ، با همه صبر خدائي ،
    تا که مي ديدم عزيز نا بجائي ناز ، برگي ناروا گرديده خواهي مي فروشد
    گردش اين چرخ را وارونه بي صبرانه مي کردم.

    عجب صبري خدا دارد!

    چرا من جاي او باشم ،
    همين بهتر که او خود جاي خود بنشيند و تاب تماشاي تمام زشتکاري هاي اين مخلوق را دارد ،
    وگرنه من به جاي او چه بودم
    يک نفس ، کي عادلانه سازشي با جاهل و فرزانه مي کردم

    عجب صبري خدا دارد!

    عجب صبري خدا دارد!


    معيني کرمانشاهي

     <      1   2