امروز تو به من دوباره بخشيدي سکوت را
و من از اين بخشش بزرگت چقدر پر از جنونم،
پر از جنوني بي حد!
رازم را به تو مي گويم اي کسي
که نه رسوا مي کني ؛
نه فاش مي سازي
و نه به کس مي گويي اش.
تو را در اعماق لحظه هاي ديوانه ام
چه بسيار مي پرستم ،
به تو ميگويم خودم را،
اين خود پر از عصيان و گناه است...
تنها ياد توست تسکينم مي دهد،
در ميان همه کساني که تو را مي خوانند
آيا مي شنوي صداي پر از غم مرا،
تو را اي هميشه سبز فرا ميخواند؟؟؟؟