هاتف از گوشه ي ميخانه دوش
گفت: ببخشند گنه، مي بنوش
عفو الهي بکند کار خويش
مژده ي رحمت برساند سروش
لطف خدا بيشتر از جرم ماست
نکته ي سر بسته چه داني خموش