سلام امروز از صبح يه حس غريبي دارم
نميدونم چرا صداي دلنشين صادق آهنگران
كه اين شعر را مي سرود تو گوشمه يه لحظه رهايم
نمي كنه حالا درست يا اشتباه بودن شعر تو ذهنم نيست
ولي اين چيزيه كه از صبح زمزمه مي كنم
واسه شما هم نوشتم تا شايد كمي بيشتر به آرامشي
كه بايد برسم . التماس دعا
ياعلي
اگر دير آمدم مجروح بودم
اسير قبض بست روح بودم
رفيقان رسم همدردي كجا رفت
مرا اين پشت مگذاريد بيكس
گناهم چيست پايم مانده در خاك
در باغ شهادت را نبنديد
به ما بيچارگان زان سو نخنديد
اگر جنس تو از آه نياز است
در باغ شهادت باز باز است