سلام
اميدوارم در شعاع مهر حضرت دوست همواره جانتان آفتابي باشد.
بادرود و دعا
سلام بزرگوار
دوست ندارم اينجا هم بشه ميدون جنگ ولي به همون روشي که خودتون بهتر ازمن ميدونيد جهت کنترل و شناسايي راحت ميتونيد ايشون و پيدا و باهاشون صلح کنيد
ولي از اين خانوم يا آقاي محترم ميپرسم :مگه اين آقا چه هيزم تري به شما فروختند که اينجوري افتاديد با تيشه به ريشه اون و اعتقاداتش ؟!نميدونم شايد شما از من بيشتر و بهتر مي شناسيدشون که من نديده دارم قضاوت ميکنم ولي من نديده به کسي بهتون نميزنم که تأييد کنم شما راست ميگيد و اين آقا با استفاده از دين و ...........!!!!!و مدير محترم هم که مثل فيلماي صدا و سيما نوشته هاتون و سانسور کردن حتما خيلي رکيک نوشتيد بايد بهشون حق بديد ايشون ميخوان فرهنگ سازي کنن و يه عده دختر و پسر و به راه راست بيارند حالا شما چي ديديد که اينطوري داريد جلز و ولز مي کنيد الله اعلم ! چرا در مورد من اينجوري فکر کرديد !ميتونستيد مؤدبانه تر من و توجيه و قانع کنيد تا به قول شما برم پي کارم مگه اينکه براي مديريت محترم حضور و وجودم مايه ي ضرر باشه که کافيه ايشونم مؤدبانه بفرمايند برو گم شو! اونوقت حتما به خواستشون احترام ميگذارم که ايشونم مثل شما اينجوري فکر نکنند خدا از نيت بنده هاش خبر داره براي آرامشتون خودم صلوات ميفرستم:اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يا لطيف
پايدار باشيد هميشه
موجودات ناشناخته زيادن!
متعجب نشيد!!!
خدا براي ما کافيه
راستي اي نشعر رو از زبان نويسنده اش در محضر آقا شنيدم!
بسيار زيبا بود
لذت بردم
در پناه خداي متعال باشيد
دعا کنيد
يا زهرا(س)
سلام !
ممنونم بزرگوار كه ما رو با وبلاگ گل نرگس فداي رنگ و بويت آشنا كرديد
خيلي خوب بود انشاءالله كه بتونيم منتظر واقعي باشيم
التماس دعا
يه در خواست ميشه بهش توجه نكنيد!
آخه شغل منم چند سال اين بوده كه روي قارچ و ......كار كرديم با هيچ دارويي رفع نميشه تا موقع مرگ طرف.....
استاد آمريکاييمان روز آخري که مي رفت ، به ما مي گفت : فعلا مي روم ، اما به اميد ديدار . گفتيم : مگر شما فکر مي کنيد اوضاع بر مي گردد سر جاي اولش ؟ گفت : نه ، ولي هر کس هم سر کار بيايد ، از خير اين هلي کوپترها نمي گذرد . اين ها هم که بدون ما پرواز نمي کنند . دوباره بايد بياييد سراغ خودمان . راستش را بخواهيد آن موقع فکر مي کردم راست مي گويد ، اما جنگ خيلي چيزها را عوض کرد
يک موشک برايم مانده بود . توي دوربين موشک انداز هلي کوپتر دنبال يک تانک ديگر مي گشتم . بل بشويي بود
توي اردوگاهشان . اين طرف و آن طرف مي دويدند . اول صبحي غافل گيرشان کرده بوديم . يک وقت يک جيپ آمد
و وسط تصوير ايستاد . يک افسر بعثي هم پياده شد و شروع کرد دستور دادن . از حرکات دستش و قيافه ي عصبانيش معلوم بود دارد دستور مي دهد . خنده ام گرفته بود . پيش خودم گفتم : من که نمي خواستم بزنمت . خودت آمده اي
اين وسط،تازه دادو بي داد هم مي کني.پس تقصير خودته ها
(مجموعه ي روزگاران / روزگاران 14- کتاب هوانيروز / خاطره 2 و 15 )
راستي فکر مي کنيد ما کجاي معرکه ايستاده ايم؟
کربلا سه دسته داشت. دسته اي با حسين(ع) بودند و دسته اي بر حسين(ع). دسته اي هم نزديک به کربلا نشسته بودند و براي پيروزي حسينيان دعا مي کردند..
باور کنيد : "در دوزخ، عذاب دسته سوم از دسته يزيديان نيز بدتر است.."
روز زيارتي امام رضا(ع)
**التماس دعا**
صبح جمعه ها دلم بي قراره
هواي ديدن دلبر رو داره
صبح جمعه ها تمنا ميکنم
با دعاي ندبه مأوا مي کنم
زهجرت بي قرارم
ببين مولا شب و روز
به لب ذکر تو دارم
خودت خواندي بيايم مگو نا خوانده ام من!
ابا صالح کجايي؟!
روز و شب زيارتي امام رضا(ع)
الهم عجل لوليک الفرج
.::آمين::.
.::اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم::.
اللهم عجل لوليک الفرج
ممنون بزرگوار مؤيد باشيد التماس دعا