• وبلاگ : 
  • يادداشت : *يا علي ، مددي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گل نرگس 

    " از من اجازه خواسته ايد که هر 5 جلد کتاب مرا به فارسي ترجمه کنيد و من اين اجازه را به شما مي دهم... از او درباره چگونگي علاقه مند شدنش به شخصيت اميرالمؤمنين سؤال شد:

    - من متولد 1926 هستم. در ده مرجعيون به دنيا آمده ام. دهي در ژنوب (جنوب) لبنان! دهي که اهل آن مانند ساير دهات اطراف، ذوق اصيل ادبي دارند... .

    جالب است بدانيد براي شناخت لهجه لبناني در ميان لهجه هاي مختلف عربي کافي است به مخرج جيم دقت کنيد. لبناني ها از تلفظ جيم عاجزند و آن را «ژ» تلفظ مي کنند. (اين هم براي آنهايي که خيال مي کنند عربها گچ پژ ندارند!) جالب تر است که بدانيد در لبنان اهل ده بودن! نمودار اصالت است. کاملاً به خلاف مملکت ما که هنوز لهجه مان بر نگشته، ادعاي پايتخت نشيني مي کنيم. يعني آنها به هيچ وجه دوست ندارند که خود را اهل عاصمه - پايتخت- بلدشان، بيروت بدانند. به عکس، هر جايي که مي روند اصالت روستايي خود را به رخ مي کشند. ضمن آن که فراموش نکنيم روستاييان عرب (باديه نشينان قديم) به دليل فصاحت و بلاغت، همواره بهترين افراد براي تحقيق اهل لغت بودند. بگذريم، استاد با ذوق اتيمولوژيکش ادامه داد:

    - من زاده مرجعيون هستم. مرجعيون از دو لغت مرج و عيون تشکيل شده است. يعني محلي که در آن چشمه ها پيش مي آيند. کنايه از سرسبزي و طراوت. (و البته راست مي گفت، ديروزش ما در بازديد از جنوب به طور اتفاقي از آن روستاي مرزي گذر کرده بوديم.) ده ما مملو از چشمه بود و من نيز کودکي مملو از شور. هر روز از مدرسه فرار مي کردم و به يکي از اين چشمه ها پناه مي بردم. مدير مدرسه و معلمان همواره به دنبال اين کودک فراري بودند و هر روز به خانواده ام اعتراض مي کردند. در اين ميان فقط برادرم حامي من بود. فؤاد جرداق.

    - همان فؤاد جرداق شاعر؟
    - بله! برادر بزرگ من، فواد جرداق، شاعر و لغوي بود. بسيار اهل مطالعه. اصلاً او مرا به اين وادي کشاند. هر زماني که پدر و مادر، معلم و مدير، معترض من مي شدند از من دفاع مي کرد و به من مي گفت تو خارج از مدرسه بيشتر چيز ياد مي گيري. حقيقت آن است که او بعد از اين که پشتکار مرا در خواندن متون ادبي ديد، روزي کتابي قطور به من هديه داد و گفت، همه ادبيات عرب در همين کتاب خلاصه شده است... .