• وبلاگ : 
  • يادداشت : نقل واقعه حمله به خانه ي وحي از زبان بزرگان شيعه و سني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهاب 

    ياالله

    دوباره خاطراتمو

    مرور کنم ، آي آدما

    از کوچه ي بچگيام ،

    عبور کنم آي آدما

    عبور کنم آي آدما

    ***

    يادم مياد:

    ديدم بابا ،

    همين شبا ،

    شال عزا

    رو گردنش ،

    پيرهن سياه

    کرده تنش ،

    تو عالم بچگي گفتم :

    باباجون!

    مگه بازم محرمه

    چرا دلت غرق غمه

    چرا دلت غرق غمه

    شال عزات برا چيه؟!

    پيرن سيات برا چيه؟!

    ***

    بابام مي گفت:

    اي گل من!

    بلبل من!

    اگه دل شيعه درهمه

    مي بيني رو قلبت يه غمه

    برا مادر محرمه!

    برا مادر محرمه!

    ***
    اي عزيزم ،

    هزاروچهارصد سال پيش

    تو مدينه ،

    به خاطر بغض و کينه

    تو کوچه اي باريک و تنگ

    آدمايي با دل سنگ

    تازيونه ها رو مي کشن

    مادر ما رو مي کشن

    مادر بچه سيدا رو مي کشن!

    مادر بچه سيدا رو مي کشن!

    منادي ندا داد:

    * اين الفاطميون *

    منادي صدا زد:

    * اين الفاطميون *

    ***

    يه سال يه دهه فاطميه

    از راه برسه

    اما بي بي!

    سينه زدن ديگه

    بدون مهدي بسه!

    پس کي آقا مي رسه؟!

    پس کي آقامون مي رسه؟!

    ***
    خوب مي دوني ،

    اين دل من

    از روز ازل فاطميه

    کوچه هاي سينه زني

    کوچه ي بني هاشميه

    بيا بي بي جون!

    اي قد کمون!

    از توي اين کوچه برو!

    اگه خاطرت از يه کوچه پريشونه

    اين کوچه ، امن و امونه!!!...

    واي مادرم!...

    (متن فوق مربوط به سينه زني و عزاداري ايام فاطميه است با صداي حاج محمود کريمي_قسمت يازدهم_ با نشاني ذيل.)

    التماس دعا.
    http://www.aviny.com/Voice/Marsieh/hazrat_zahra/

    hazrat_zahra_02.aspx