كاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بيتالله اگر از هند و ايران بگذرد
مهربانا يك دو جامي بيشتر از خود برآ
مستتر شو تا غدير از عيد قربان بگذرد
«خون نميخوابد» چنين گفتند رندان پيش از اين
كيست ميخواهد كه از خون شهيدان بگذرد؟
نغمهاش در عين كثرت، جوش وحدت ميزند
هر كه از مجموع آن زلف پريشان بگذرد
پردة عشّاق حاشا بيترنّم گل كند
شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد
واي روز ما كه در اندوه و حرمان سر شود
حيف عمر ما كه در دعوا و بهتان بگذرد
خون سهراب و سياوش سنگفرش كوچههاست
رستمي بايد كه از اين آخرين خوان بگذرد
كاشكي اين روزها بر ما نميآمد فرود
حسرت اين روزها بر ما فراوان بگذرد
كافر از كافر گذشت و گبر يار گبر شد
كاش ميشد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
حال و روز عاشقان امروز بارانيتر است
نازنينا اندكي بنشين كه باران بگذرد
از شراب مشرق توحيد خواهد مست شد
گر نسيم هند از خاك خراسان بگذرد
عليرضا قزو