سلام
اي که بر مه کشي از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من بي سامان را
مشاعره را زياد دوست ندارم چون هم تجربه زيادي ندارم هم حس آدم را کم مي کند! و آدم بيشتر به فکر ضايع کردن رقيب است تا لذت معنوي و کسب فيض!
نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم