• وبلاگ : 
  • يادداشت : زخم هاي دل اسمان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهاب 


    .:: يَاذَالجَلالِ وَ الاِکرام ::.

    بخشيده جان عزيز از زمين ، سلام و درود.

    اوّل از همه ازت عذر مي خوام که اسمتو عوض کردم هويجوري واسه خودم!

    قسمت زيادي از مطلبي رو که مي خواستم خدمتت عرض کنم دلخسته ي گرامي از شهر اميد {سلام و درود ، بر عکس اسم شهرتون ، خيلي اسم خوشگل و اميدبخشي نداريد شما يکم مثل نابخشوده! که زدم تو پرش اسمشو عوض کردم (حذف نا به قرينه ي دلم خواست! :-) ) البته به فلسفه ي و دليل انتخابتون احترام مي گذارم امّا معتقدم ما با تمام وجود بايد فلشي باشيم به سمت خدا حتّي با نام کاربريمون ، کسي که اسم شما رو مي خونه هم مي تونه بگه ايشون دلخسته از خداست و هم مي تونه بگه دلخسته از خودشه يا دلخسته از ... }

    مضافاً ، اين که اون هستي اي که شما تصويرش کردي تو ذهنت يه بلبشو بازاريه که هيچکس حتّي خدا به فرض ايمان به آفرينندگيش نمي تونه(نعوذبالله) به هم ريختگيش رو سروسامون بده و رتق و فتق امور کنه. هر چقدر که شعر آخر پيامت باربط به نوع فکر کردنته و بي ربط به آنچه که بايد باشه ، اون قسمت آخرش که گفته:

    آه خدا
    تو به اندازه ي تنهايي من زيبايي
    من به اندازه ي زيبايي تو غمگينم

    مي شه گفت قشنگه البته با کمي تغييرات!

    با اين تفاوت که در نوع تفکّر شما به کار بردن لفظ بي معني تنهايي حلال مشکلاته و به نوعي پاک کردن صورت مساله و برگشتن به ابتداي راه دور باطله ، امّا در نوع تفکّر الهي تنهايي صرفاً مختصّ ذات اقدس الهي ست و گاهي بعضي از انسان ها به دليل ندانستن به جاي عباراتي مثل : سرگرداني ، بي کسي ، بي سرپناهي ، بي پشتيبان بودن و ... که باعث و باني همش هم خودشون هستن با به بکار بردن عبارات تنها و تنهايي پناه مي برن و خودشونو راحت مي کنن.

    من در اين يه بيت به جاي عبارت تنهايي ، عبارت مناسب تر سرگرداني رو مي ذارم و دعوت مي کنم که بخونيد و ببينيد مناسب تر نيست؟!

    آه خدا
    تو به اندازه ي سرگرداني من زيبايي
    من به اندازه ي زيبايي تو غمگينم

    البته شک ندارم که اگه ما به زيبايي و توانايي و ... (تمامي صفات حضرت حقّ) ايمان داشتيم با تمام وجود غم فراغش رو حسّ مي کرديم و از غم هاي ديگه معاف مي شديم که متاسّفانه جز اولياء الهي(منظورم اهل بيت عصمت و طهارت و پيامبران الهي -عليهم السّلام- و دوستان نزديک آن هاست) به اين مقام نرسيده اند اما اين نبايد باعث نااميدي و سستي ما بشه و تلاشي براي رسيدن به اين مقام بلند نکنيم.

    حسّ مي کنم جناب عالي کمي دچار سوء تفاهم هستيد همين . سوء تفاهم نسبت به هستي و هستي بخش و سوء تفاهم نسبت به خودتون و اطرفيانتون.

    بنده هر گز ادّعا نکرده و نخواهم کرد مستجاب الدّعوه و ... هستم ، اين از برداشت غلط شماست.

    ما وقتي حرکت کرده ايم که هر آنچه از موجودي به نام خدا تا حالا تو ذهنمون متصوّر هستيم بهش کافر بشيم و از ذهنمون پاک کنيم و خداي واقعي و علّت العلل همه چيز و حکيم ترين حکيمان و مهربانترين مهربانان و تواناترين توانايان و ... رو بشناسيم و بهش ايمان بياريم. اينجاست که ديگه مي تونيم ادّعا کنيم مسلمون شناسنامه اي نيستيم و به انسانيت خودمون مي رسيم. آخه گاهي ما ادّعا مي کنيم انسانيم امّا خوب که دقّت کنيم مي بينيم ما حتّي انسان هم که نيستيم هيچ بويي هم از انسانيّت نبرده ايم و از زمين و زمان و امام رضا(ع) و ... هم شاکي نمي شيم!

    وقتي جملاتي رو شبيه به اين که گفتيد:
    ...مي دونم واسه اين حرفايي که از دلم مي گذره و يا به زبون مي يارم خدا برام کنار گذاشته تا دوباره بيفتم تو يه چاله ديگه و تنبيهم کنه. ولي با خودم که تعارف ندارم.
    مي خواستم با خدا قهر کنم ديدم وضعم از اينم که هست بدتر ميشه. يعني اصلا غيرممکنه. ولي با امام رضا قهرم...

    برام يقين مي شه که هنوز بايد زياد کار کنيم تا به نقطه صفر برسيم و باز هم خدمتتون عرض مي کنم که کاش خدا رو با اندازه ي بقال سرکوچه مون قبول داشتيم!

    گاهي ما فکر مي کنيم زندگي تجارت وبيزينسه! و با هر حرکتي که انجام مي ديم بايد منتظر نتيجه ي مثبت يا منفيش در ميزان سودمون باشيم در حالي که مولا و امام به حقّ ، امام اميرالمومنين علي(عليه السّلام) فرمودند:

    إِنَّ قَوماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغبَةً فَتِلكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهبَةً فَتِلكَ عِبَادَةُ العَبِيدِ وَ إِنَّ قَوماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكراً فَتِلكَ عِبَادَةُ الأَحرَارِ .

    گروهى خدا را به اميد بخشش پرستش كردند، كه اين پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستيندند و اين پرستش آزادگان است.(حکمت ??? نهج البلاغه)

    *بندگي* و *سپاسگزاري بندگي* همون گمشده ي ما و مقاميه که بايد بهش برسيم. راه رو حضرت مشخّص فرموده اند. براي رسيدن به اين مقام بايد خيلي تلاش کنيم. مي تونيم هم دور باطل خودمون رو ادامه بديم و هي دور خودمون بچرخيم هويجوري!

    موفّق باشيم به حقّ صلوات بر محمّد(ص) و آل محمّد(ص).


    .:: اَللّـهُمًَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّـدٍ وَآلِ مُحَمَّـدٍ وَعَجِّـل فَرَجَـهُم وَفَرَجَـنَابِهِم ::.


    + گل نرگس 

    ياد يار

    اگرچه روز من و روزگار مي گذرد
    دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد
    چه قدر خاطره انگيز و شاد رويايي است
    قطار عمر که در انتظار مي گذرد
    به ناگهان يک لحظه عبور سپيد
    خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد
    کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
    بدين اميد، زمستان، بهار مي گذرد

    + شهاب 

    سلام و درود. خدا قوّت.