در ادامه سعي ميکنم اورا در چند جمله معرفي نمايم.
- جعفر يک گلوله آتشين بود , وقتي وارد جايي مي شد به همه انژي مي داد و همه را گرم مي کرد.
- جعفر سر شار از عشق و عطوفت و مهرباني بود.
- جعفر يک لحظه آرام و قرار نداشت , گويي با سکون و رکود هيچ ميانه اي نداشت , حتي به نوعي مي شه بگي او کثيرالسفر بود. بقول شاعر: ما زنده به آنيم که آرام نگيريم موجيم که آرامش ما عدم ماست
ادامه در بخش 3