• وبلاگ : 
  • يادداشت : عكس هاي ناب از كربلاي معلا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ايمان 

    ادامه مطلب : امام سجاد (ع) بنده كامل پروردگار

    عبد الملك چون اين نامه را خواند گفت:

    آنچه براى ديگران موجب كاهش منزلت است براى على بن الحسين (ع) سبب رفعت است. (16)

    روزى يكى از بندگان خود را براى كارى خواست و او پاسخ نداد و بار دوم و سوم نيز، سرانجام از او پرسيد:

    ـ پسرم آواز مرا نشنيدى؟

    ـ چرا.

    ـ چرا پاسخ مرا ندادى؟

    ـ چون از تو نمى‏ترسم.

    ـ سپاس خدا را كه بنده من از من نمى‏ترسد (17)

    از او پرسيدند چرا ناشناس با مردم سفر مي كنى؟ گفت:

    خوش ندارم به خاطر پيوند با رسول خدا چيزى بگيرم كه نتوانم مانند آنرا بدهم (18)

    و روزى بر گروهى از جذاميان گذشت. بدو گفتند:

    ـ بنشين و با ما نهار بخور. گفت:

    ـ اگر روزه نبودم با شما مى‏نشستم. چون به خانه رفت سفارش طعامى براى‏آنان داد و چون آماده شد براى ايشان فرستاد و خود نزدشان رفت و با آنان طعام خورد (19)

    چون ميخواست به مستمندى صدقه دهد نخست او را مى‏بوسيد، سپس آنچه همراه داشت بدو ميداد (20)

    نافع بن جبير او را گفت:

    تو سيد مردمى و نزد اين بنده ـ زيد بن اسلم ـ مي روى و با او مى‏نشينى؟

    گفت: ـ علم هر جا باشد بايد آنرا دنبال كرد (21)

    در روايت مجلسى از مناقب است كه: ـ من نزد كسى مى‏نشينم كه همنشينى او براى دين من سود داشته باشد (22)

    و چون او براى خدا و طلب خشنودى خدا با بندگان خدا چنين رفتار مي كرد، خدا حشمت و بزرگى او را در ديده و دل مردم مى‏افزود.

    او را گفتند تو از نيكوكارترين مردمى. نديديم با مادرت هم خوراك شوى. گفت مي ترسم دست من به لقمه‏اى دراز شود كه او چشم بدان دارد و مرا عاق كند (23)

    او براى خدا و تحصيل رضاى پروردگار، با آفريدگان خدا، اين چنين با فروتنى رفتار مي كرد، و خدا حرمت و حشمت او را در ديده بندگان خود مى‏افزود. دشمنان وى ـ اگر دشمنى داشته است ـ مى‏خواستند قدر او پنهان ماند و مردم او را نشناسند، اما برغم آنان شهرت وى بيشتر مى‏گشت، كه خورشيد را به گل نمي توان اندود و مشك را هر چند در ظرفى بسته نگاهدارند، بوى خوش آن دماغ‏ها را معطر خواهد كرد.»