آره داداش ديدم.
اما صداش در نميومد.
تو كما بود و بعد مدتي هم دستش تو دستم بود كه پريد.
داداش جعفرو مي گم.
وقتي تولد امام حسن(ع) مي شد انگار داشت بال و پر در مياورد.
جشن مي گرفت تو خونه مون. چند تا هيئتو دعوت مي كرديم. چند تا نونوايي اجاره مي كرديم و خلاصه اوضاعي بود!...
كجايي جعفر كه بازم تولد كريم آل الله شده...
عيدت مبارك داداش جعفر...