|
* السلام علیک یا سیدالشهداء یا حسین ابن علی(ع) * * السلام علیک یا قمربنی هاشم یا اباالفضل العباس(ع) * *السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان یا اباصالح المهدی(عج) ادرکنی *
اول صلا به سلسله ی انبیا زد
زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند
اهل ستم به پهلوی خیرالنسازدند
افروختند و در حسن مجتبی زدند
کندند از مدینه و در کربلا زدند
بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
فریاد بردر ِ حرم کبریا زدند
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب (فرازی از شاهکار محتشم کاشانی)
عاقبت انتظارم به پایان رسید و من روسیاه عازم سفر عتبات عالیات هستم. خیلی چیزها از شما عزیزان یاد گرفتم و هیچ وقت نمی تونم از زیر این دین بیرون بیام و همینجا اعتراف می کنم که اشتباه و مشکل زیاد داشتم و این از سوتی های فراوانم مشخصه ، اما امید دارم تک تکتون حلالم بفرمایید. با لطف شما عزیزان و حلالیتی که توشه ی راهم خواهید فرمود و دعای خیرتان ، اگه لایق باشم و سفری معنوی داشته باشم ، نائب الزیاره و دعاگوتون خواهم بود. می دونی که مکان و زمان مهم نیست... مهم دله... از همینجا هم اگه دلت روونه شد التماس دعا شهاب رو یادت نره!... در سرم پیچیده باری هایوهوی کربلا می روم وادی به وادی رو به سوی کربلا میروم افتان و خیزان، از دل بنبستها جاده ای پیداکنم تا جستوجوی کربلا تشنگی میبارد از ابر سترون، میروم تا بنوشم جرعهآبی از سبوی کربلا ترسم این بیراههها با خویش مشغولم کنند "بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا" من نمیدانم کیام یا از کجایم، هرچه هست آبرو میآورم از خاک کوی کربلا مانده در گوشم صدای پای "هل من ناصر"ی میرود تا حشر در من گفتوگوی کربلا بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟ "بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا"
...کربلا منتظر ماست بیا تا برویم... شهاب [ یکشنبه 87/7/21 ] [ 5:58 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |