|
.:: یا ارحم الرّاحمین ::.
مثل سر سال خمسی ، چقدر خوبه آدم سر سال آدمیت هم واسه خودش قرار بده ببینه در طول یکسال آدمیّتیش چقدر پیشرفت کرده و در جهت نیل به هدف *انسان شدن* چقدر گام برداشته؟! نقاط ضعف رو باید برطرف کرد و نقاط قوّت رو باید تقویت کرد. ضمن تشکر از آقا احسان عزیز از تورنتو بابت تذکر به جاشون این قسمت از مطلب حذف گردید.
کبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد![]() کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم و سیل اشک که پشت پلکها سد شد و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد دو سـال هست که تو قـول داده ای بابا بـرای مـا که نـرفتیم واقعـآ بـد شد تمام بودنـم آوار شـد و یـک لحظــه زمان برای عبور از خـودش مردد شد دو روز بـعد بلیـط و شـروع یک پروار کبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت و ایستگاه که سرشار بـوق ممتد شد و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد اسماعیل سکاک قزوین
اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج. اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.
[ سه شنبه 87/8/21 ] [ 1:35 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |