|
.:: یا رب العالمین ::. ای زینت وجود ، نگاهم نمی کنی ؟
یکدم نظر به حسرت و آهم نمیکنی ؟
برخلوت من و غم و اشک و ملال و درد کس اعتنا نکرد ، شما هم نمی کنی ؟
آخر کجا روم پس از این بر که رو کنم گر یک نظر به روی سیاهم نمی کنی
باز آمدم به درگهت با آرزوی عفو یارا نگو ، نگو ، که نگاهم نمی کنی
ترمز بریده بودیم در پیچهای غربت تعمیر کرده بودیم دل رابرای صحبت
اما کسی نپرسید پنچر شدیم یا نه ؟ انگار بود تعطیل تعمیرگاه رحمت
کم باد میشود دل در سنگلاخ غمها باید به دوش گیریم جکهای استقامت
هر کس به فکر خویش است در شاهراه دنیا ای کاش وا نمانیم در راه تا قیامت ...
قبل از سفر مهمّ است از بهر هر مسافر تعویض روغن عشق ... یک باک پر محبت
هر پیچ را کند باز آچار مهربانی ... هر چند ناپدید است در جعبه دان غیرت...
مولا شنیدم لاله ها را دوست داری ..آئینه های آشنا را دوست داری
با یاد قرآنی که بر نی خوانده می شد صوت مناجات و دعا را دوست داری
مولا شنیدم نی حکایت کرد از تو می گفت: دل های رها را دوست داری می گفت: هر چند از جدائی می گریزی اما تو سرهای جدا را دوست داری مولا شنیدم در مقام آسمان ها تنها زمین کربلا را دوست داری
از اهل بیتت از دلت پیداست بسیار آتش گرفتن در خدا را دوست داری مولا اگر چه این لیاقت را ندارم اما بگو: آیا تو ما را دوست داری؟!
[ شنبه 87/8/25 ] [ 3:47 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |