|
یا ارحم الرّاحمین خجسته باد نام خداوند، که تو را آفرید. از تو در شگفت هم نمی توانم بود که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست: مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد یا بر خشتی خام. تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت دری که به باغ ِ بینش ما گشوده ای هزار بار خیبری تر است مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو شعر سپید من، رو سیاه ماند که در فضای تو، به بی وزنی افتاد هر چند، کلام از تو وزن می گیرد وسعت تو را، چگونه در سخنِ تنگمایه، گنجانم؟ تو را در کدام نقطه باید بپایان برد؟ تو را که چون معنی نقطه مطلقی. الله اکبر آیا خدا نیز در تو ، به شگفتی در نمی نگرد؟! فتبارک الله، تبارک الله تبارک الله احسن الخالقین خجسته باد نام خداوند که نیکوترین آفریدگاران است و نام تو که نیکوترین آفریدگانی.
استاد علی موسوی گرمارودی [ سه شنبه 87/9/26 ] [ 1:33 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |