|
آقا جون ، مهدی زهراء تسلیت ، سرت سلامت ، مولا جان.
از عرش ، از میان حسینیه ی خدا آمد صدای ناله ی « حیّ علی العزاء »
گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت : " یا رب اجازه هست ، شوم فرش این عزا " آدم ز جنّت آمد و ناله کنان نشست در بزم استجابت بی قید هر دعا او که هزار بار به گریه نشسته بود یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا آری تمام رحمت خود را خدا گرفت گسترد بر مُحرِمِ این اشک و گریه ها آن گاه گفت روضه بخوان « ایّها الرّسول » جانم فدای تشنه لب دشت کربلا روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آید صدای گریه اش از بین روضه ها
رحمان نوازنی
[ پنج شنبه 87/10/12 ] [ 5:35 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |