سفارش تبلیغ
صبا ویژن




.* اَلسَّلامُ عَلَی شَیبِ الخَضیب *.

                          آقا جون ، مهدی زهراء تسلیت ، سرت سلامت ، مولا جان.                         



حسینیه ی خدا

از عرش ، از میان حسینیه ی خدا

آمد صدای ناله ی « حیّ علی العزاء »


جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد

 

گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا


جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت :

" یا رب اجازه هست ، شوم فرش این عزا "



آدم ز جنّت آمد و ناله کنان نشست

در بزم استجابت بی قید هر دعا


او که هزار بار به گریه نشسته بود

یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا


آری تمام رحمت خود را خدا گرفت

گسترد بر مُحرِمِ این اشک و گریه ها


آن گاه گفت روضه بخوان « ایّها الرّسول »

جانم فدای تشنه لب دشت کربلا


روضه تمام گشت ولی مادری هنوز

آید صدای گریه اش از بین روضه ها

 

 

رحمان نوازنی

 


در این شب ها و روزهای نورانی


 از همه شما بزرگواران التماس دعا دارم.



[ پنج شنبه 87/10/12 ] [ 5:35 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب