|
.:: یا ربّ العالمین ::.
نیست بیماری چو بیماری دل
عشق اسطرلاب اسرار خداست
سه ماه قبل از شهادت شهید صیّاد شیرازی، در ایّام ماه مبارک رمضان در عالم خواب دیدم ایشان آمدند در منطقه ی عمومی طلائیه که ما مشغول ساخت یک حسینیه در جوار شهدای گمنام بخاک سپرده شده در آنجا بودیم . در دست ایشان یک پارچه سفید بود که با خط سرخ بسیار زیبایی در آن زیارت عاشورا نوشته شده بود و این شهید بزرگوار آن را به ما هدیه کرد. وقتی بیدار شدم در ذهنم اینگونه آمد که ایشان قصد دارند کمکی به ساخت این حسینیه به ما برسانند. سه روز بعد ایشان را در مسیر نماز دیدم، فردی که همیشه مقید به نماز اول وقت و جماعت بود، خدمتشان عرض کردم که «امیر، من یک خوابی را دیدم، نمی دانم تعبیرش چیست؟ و نمی دانم شما برای حسینیه چه کمکی میخواهید بکنید؟» اما سه ماه بعد، فهمیدم که حکمت این زیارت عاشورای سرخ چیست؟ درست روز شهادت ایشان، مصادف شد با روز افتتاح حسینیه طلائیه، همان روزی که مسئولین استان خوزستان تشریف آورده بودند این حسینیه را افتتاح کنند . در آن مراسم خبر شهادت این شهید بزرگوار را با ماجرای پارچه سفید منقش به زیارت عاشورا، به حاضرین اعلام کردیم که همگی متأثر شدند. آنجا به دوستان گفتم که اگرچه شهید صیّاد در ظاهر به حسینیه طلائیه چیزی نداد اما در واقع خون سرخش را برای امام حسین(ع) خرج کرد، و ما خون ایشان را در قالب زیارت عاشورا به خط سرخ دیدیم که برای ما تجلّی کرد.
[ شنبه 88/1/22 ] [ 6:23 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |