|
بسم الله الرحمن الرحیم از یونس به همگی خواهران و برادران هم سنگری بخصوص شهاب و ترنم معرفت گرامی... بی ادبی و رعایت نکردن اصول و قوائد وبلاگ نویسی را پیشاپیش قبل از ذکر مطالبم بپذیرید... بیان کردن چند مسئله را لازم دیدم همین جا مطرح کنم که امید است به عنوان برادر کوچکتر شما پذیرفته شود و در انجام آن همتی گمارده شود... در اول جا دارد از مطلب زیبای ترنم معرفت به خاطر پست زیبایش تشکر کنم... همانطور که می دانید در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم که شرایطی سرنوشت ساز برای کشور ما تلقی دارد... از دید بنده حضور دو جناح اصلی و کلیدی در این انتخابات باعث بکش مکش هایی را بسر خواهد داشت... لذا همین جا بنده ی حقیر خواشهی دارم که با شروع حمایتهای بی دریغ خود در حد توان در این فضای مجازی از جناب دکتر احمدی نژاد را دریغ نفرمایید... که انشاءالله در راستای فی سبیل الله قرار بگیرد... شاید بیان این مطلب شاید زیاد مورد پسند قرار نگیرد ولی در این برهه از زمان اعلام حمایت همه جانبه لازم و ضروری است که انشاءالله سرآغاز دولت کریمه و ظهور حضرت بقیه الله قرار بگیرد. یک نکته: البته فراموش نشود تا خدا نخواهد کاری انجام گیرد انجام نمی پذیرد.... پس قدم اول حمایت باید خلوص نیت باشد... قدم بعدی دعا قدم سوم توسل قدم چهارم نماز شب و... نمی دونم گرفتی چی می خوام بگم یا نه!!! یه یادگاری:همه چیز یا فانی است یا باقیست، فانی که غصه نداره چون از بین می ره، باقی ام غصه نداره چون همیشه هست.اگر عادت دارید به غصه خوردن برای خدا و اهل بیت غصه بخورید که اونم باقی است و غصه نداره(مرحوم میرزا اسماعیل دولابی) [ یکشنبه 88/2/6 ] [ 12:3 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ  بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده! |
| [ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |
