سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

  

*ملائکه به جامانده‌های شب قدر می‌خندند!




*متن یکی از سخنرانی های حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان:

اینکه فردا از کنار شما چه ماشین‌هایی عبور کند و یا چه رفقایی را در همسایگی درس و زندگی پیدا کنید؛ با چه کسانی مواجه شوید که با شما مهربان برخورد کنند یا نامهربان،و یا اینکه توجه شما به چه چیزایی به جلب شود؛ اینها هیچ کدام تصادفی نیست. حتی اینکه هنگامه صبح و در مسیر به حدیث روی دیوار توجه کند. یا فکر کردن در خصوص تاثیر مثبت یا منفی بودن مطلبی که بنا داریم با دوستان خود در میان بگذاریم. اینها همه مقدراتی است که از قبل تعیین شده و بر اساس حکمت خداوند متعال متناسب با شخصیت و زندگی، دارایی های درونی و بیرونی، برای ما تنظیم می‌شود.

قدر مقدرات را کسی می داند که بفهمد هیچ وقت تصادفی زندگی نکرده و نخواهد کرد. مقدرات برای کسی مهم است که فقط اتفاق های مهم را جز مقدرات ندانسته و تمام جزئیات زندگی رو جزء مقدرات زندگی خودش حساب کند.

متاسفانه خیلی ها به مقدرات خود، اهمیت نمی دهند و در محضر خداوند عالمیان التماس نمی کنند؛ چون زندگی را مثل سنگی که از بالای کوه رها شده و تصادفا حرکتی نامعلوم دارد تا به مقصد برسد، تصور می کنند در حالی که این طور نیست.

یک لقمه نان و یک قطره آب شما مقدر هست.

تمام قطرات آبها و غذاهایی که انسان استفاده می کند منظم است. نمی شود قطره های آب بلا تکلیف بماند. باید روش دستور صادر شود.

ذرات عالم هستی نمی توانند بدون تکلیف باشند.

اضافه کنید ذرات اکسیژن و هوایی که تنفس می کنیم، لحظه های سلامتی و لحظه های دردی که با آنها مواجه می شویم. آروم و خرامان در حال راه رفتنی، ناگهان پات می خوره گوشه دیوار درد میگیره؛ اینها اتفاق هایی است که همه از قبل برای تو طراحی شده است و وقتی می گویند شب تعیین مقدرات است، یعنی چنین شب باعظمتی.
تو یه لحظه، امشب خدا مقدرات سال آینده شما رو تنظیم میکند. وقتی مقدرات را تنظیم کرد، در طول سال هر چه میخواهی دست و پا بزنی، دست و پا بزن که دیگر فایده ندارد. محدوده آزادی شما در سال آینده تحت سیطره مقدرات شماست. یعنی اول مقدرات معین می شود بعد حیطه آزادی و اراده شما را مشخص می کنند.
اگر فلان کار را انجام دهد یا اگر دعا بخواند یا اگر کار خیر انجام دهد یا اگر کسب روزی حلال کند، ارزشی بیش از قبل خواهد یافت.

لا جبر ولا تفویض و لکن امر بین امرین. الان و در شب قدر آن قسمت جبری زندگی ما مشخص می شود. شما برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنید؛ این طور از خدا بخواهید که خدایا ! اون قسمت مقدرات زندگی منو طوری تنظیم بکن تا بندگی تو برام راحت باشه، تا زندگی برای من راحت باشه. بعضی ها به خاطر دنیای خود از مقدرات الهی می ترسند و هیبت امشب، آنها را فرا می گیرد در حالی که بعضی به خاطر آخرت خود امشب به درگاه ایزد یکتا پناه می برند.

می دونم هر چی هست تو قلم امشبه.

اگر تنبلی می کنیم برای عبادت، خدایا می دونی که من ضعف دارم، خدایا سال آینده را برای من طوری بنویس که این تنبلی من نابود شود. این دعاها و حرفا را امشب باید بزنی!! نه فردا و پس فردا و بعد از ماه رمضان. آن موقع مقدرات تو بسته و تمام شده. ملائکه به چنین شخصی می خندند و می گویند تو این حرف ها را باید شب قدر می گفتی. بعضی ها اصلا حواسشون نیست که لحظه لحظه زندگیشون طراحی شده از طرف خداست. برای خدا هم این مقدوره که لحظه لحظه زندگی همه را مشخص و بعد همه را رها کند تا زندگی کنند!!

پسری دوچرخه سوار است، صبح با ماشینی تصادف می کند. پای پسرک صدمه می بیند. به بیمارستان منتقل می شود. گویی خدا این وسط برای بیست نفر برنامه ریزی کرده.

اول این پسرک که فلان جرم را انجام داده بود من خواستم این چوب را بخورد.

راننده ماشین برای ماشین خود صدقه نداده بود، دیگری حسد کرد نسبت به راننده و این باید در اثر این حسادت ها و تعامل ها و قوانینی که خدا بین آدم ها گذاشته این لطمه رو ببیند تا حالش جا بیاد.

پدر پسر باید در جایی مالش را انفاق می کرد، انفاق نکرد و این جوری حالا می ریزه تو جوب آب.

مادر پسر، بچه ی همسایه را سرزنش کرد و دل مادر آن بچه شکست و حالا نوبت دل سوزی اوست.

بقالی رو می‌خواستم امتحانش کنم ببینم وقتی کسی جلوی او به زمین بخورد چه طور دست گیری می کند، چون پسر این بقال قراره همین الان یه جای دیگه زمین بخوره و بر اساس این، اون جا را تصمیم بگیرم.

چه کسی می‌بره درمانگاه. برای اون هم یه حساب مفصل جداگانه.

برای تمام کادر بیمارستان هم یه حسابی هست سر همین قصه.

آخر مایی که تمام لحظات زندگیمون دست خداست و این قدر بیچاره ی خدا هستیم، امشب می توانیم پلک روی هم بگذاریم؟ به ما می گویند امشب قراره همه چیز مقدر شود؛ آدم اصلا تا صبح ماته که کاری از او بر نمیاد جز اینکه بیاد در خونه خدا ببینه چه تصمیمی می خوان براش بگیرن. اگه کسی توجه به تقدیر پیدا کنه با همین انگیزه میاد در خونه خدا که بفهمه خدا چه تصمیمی می خواد براش بگیره !!!

تازه بعضی از این تقدیرایی که برای ما نوشته می شه در تمامی عمر ما تاثیر گذاره. بعضی از اتفاقات، سال آینده برای شما خواهد افتاد و با همین یک امضا که در شب قدر برای شما می کنند تمام عمر شما تحت الشعاع قرار میگیره. امشب دستاتو بالا ببر و سر آن اتفاقات، تاثیر بگذار و کل عمرت را تحت الشعاع قرار بده .

برای بعضی‌ها هم امشب می‌نویسند، سال آخر عمر شریف اوست.

حالا ببینید خدا امشب چه کار می‌کند. خدا امشب برای بعضی از رفقای خودش تصمیم میگره ، این رفیق منه اگه زیاد بهش پول بدیم می ترسم خراب بشه. یه مقدار تنگی براش بگیرد، من نمی خوام این رفیقم خراب بشه.

برای این یکی رفیقم امکانات بنویسید چون اگه تو تنگی قرار بگیره از در خونه من دور می شه.

برای اون یکی یه سفر کربلا بنویسید. دیدید امسال چه جوری محرم آمد در خونه من.

برا این یکی یه سفر حج بنویسد. امسال می خوام اونجا ببینمش.

آیا خدا این تصمیما رو بی حساب میگیره ؟

نه امشب خدا بخواد از هر کی انتقام بگیره، می گیره و به هر کی بخواد مهربانی کنه امشب می کنه.

شب قدره دیگه...

حالا چرا خدا این تصمیما رو سالیانه می گیره؟ چون سال به سال منتظر اعمال تو می مونه ببینه تو امسال چه کار می کنی و بر اساس کارایی که انجام می دهی سال آینده ات را تنظیم می کنه.

در گذشته چه کار کردی؟ سال بعد را خدا بر اساس سال قبل می نویسه. حالا بریم درخونه خدا. به علی مرتضی قسم بدیم . خدایا قصور ها و لغزش های گذشته ما را در نظر نگیر . العفو...العفو.

به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
ما دوتا نگرانی امشب داریم.

یکی اینکه خدا با گذشته ما چه کار می کنه . دوم این که خدا با آینده ما چه کار خواهد کرد.

خدایا امشب می دونی چرا آمدم در خونه تو و ذکر می گم، آخه امشب می خوای مقدرات من را رقم بزنی. من از روی ترس به تو پناه آوردم. آمدم ذکر تو بگم که آروم بشم که الا بذکر الله تطمئن القلوب.

اصلا اگر اشک کسی هم جاری نشد عیب نداره. می گه خدا من از نگرانی زبانم بند آمده و اشکام خشک شده. فقط تا صبح در اثر این دو نگرانی در درگاه تو می ایستم و منتظر لطفت می مونم ... برای بعضی ها امشب آخرتشون را هم رقم می زنه. خدا می گه امشب برا این یه کاری کنید که از در خونه من بره. دیگه نمی خوام ببینمش. سال گذشته یه کار زشتی انجام داد که امکان نداره ببخشم. بنویسید که از در خونه من دور و دورتر بشه.

معمولا هم این مقدراتی که هست هیچ دستی نمی خوره. یه گوشه هایی از اون رو می شه تغییر داد اما یا با یک جنایت بزرگ یا به یک عبادت خیلی بزرگ می شه گوشه هایی از این مقدرات رو تغییر داد. اما ما معمولا زندگی عادی خودمون را داریم و هر چی برامون بنویسن همونه... .
امسال یه معلم سخت گیر برای این بنده ام بگذارید.

ملائکه وقتی دارند می نویسند چون ما را می شناسند می گند خدا این روفوزه می شه با این معلم. این طاقتشو نداره!!!
همه چیز امشب رقم می خوره. تو فردا چی می خوای بگی؟
حالا وقتی این چیز ها رو به آدم بگن آدم می تونه بخوابه؟
میاد پشت در خونه خدا می ایسته وقتی می گن برو استراحت کن، می گه نمی تونم، نگرانم، اونجا دارند برای آینده من تصمیم می گیرند.

بعضی ها فکر می کنند امشب شب گریه است؛ نه. اصلا تو بیا در خونه خدا فقط بایست. بگو خدا نمی توانم. سر به سجده بگذار تا صبح ناله بزن. نماز بخوان. راه برو. قرآن رو به سر بگیر. بگو خدا نگرانم. خدا را به ائمه معصومین قسم بده.

به خودش قسمش بده......بک یا الله.....بمحمدٍ....بعلی.....
امشب عین صحرای محشر است. می خواهند نتیجه اعمال ما را رقم بزنند. نتیجه اعمال سال گذشته ما را امشب رقم می زنند و سال آینده ی ما را تعیین کنند. خب آدم نگران می شه!
فقط فرقش با روز قیامت این است که آن جا دیگر نمی تونی حرف بزنی و امشب تا حرف بزنی به دهن تو لجام آتشین نمی زنند.

"ابکی لخروجی من قبری عریانا ذلیلا خائفا "
اما خدا امشب به ماگفته من یه طرف قصه ام و امام زمانم یه طرف قصه... تو هم بنده من بیا ببینم تو چی میگی!! خدا آیا حرف من را امشب قبول می‌کنی؟
با تو حرف بزنم این یک ساله جبران می شه؟ می فرماید عزیز من تو بیا!! امشب برای تو به اندازه 80 سال عبادت می نویسم. فقط بیا..

خدایا بیش از 80 سال عبادت کردن از پس یک سال گناه کردن بر نمیاد؟ گفتی لیله القدر خیر من الف شهر!
خدایا من امشب برای علی تو سینه می زنم تو بگو این بنده 80 سال برای علی من سینه زده. نه خدا گویا تو برای آمدن من در خونت دنبال بهانه بودی. به من اجازه صحبت دادی. ارزش امشب را برای من بالا بردی. منو تشویق به آمدن کردی!

قال موسی (علیه السلام):
الهی ارید قربک، قال: قربی لمن استیقظ لیلة القدر، قال:
الهی ارید رحمتک، قال: رحمتی لمن رحم المساکین لیلة القدر، قال:
الهی ارید الجواز علی الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فی لیلة القدر، قال:
الهی ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبیحه فی لیلة القدر، قال:
الهی ارید النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فی لیلة القدر، قال:
الهی ارید رضاک، قال: رضای لمن صلی رکعتین فی لیة القدر.

ترجمه:
خداوندا! می‏خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را می‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو می‏خواهم فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر صدقه‏ای بدهد. گفت‏خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش می‏خواهم، فرمود: آنها از آن کسی است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایی از جهنم را می‏خواهم، فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر استغفار کند: گفت‏خداوندا خشنودی تو را می‏خواهم، فرمود: خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.


[ چهارشنبه 88/6/25 ] [ 2:11 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب