سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

پنجه در دف

سالها ماندید بی عطر سجود
عاشقی رسم خوشایندی نبود



آمدم تا عشق را باور کنیداز گریبان خدا سر بر کنید



آمدم این سنگها را دل کنمقصه ی بیداد را باطل کنم



نور آوردم که ظلمت گم شودآفتاب آئینه ی مردم شود



قلبها سرشار یکرنگی نشدهیچکس مشتاق بی رنگی نشد



عشق طوفان می کند محتاج کو؟دار بر پا می کند حلاج کو؟



رهزنانی راه ایمان می زننددست و پادر وهم شیطان می زنند



گرگها همچهره ی انسان شدندشرک ورزان حامی قرآن شدند



بوی زهرا می تراود از نجفمی رسداز بیکران آهنگ دف



یا علی!من مانده در بند تو امجلوه کن!محتاج لبخند توام



جلوه ای کن! یک جهان دلخون ببین!قصد لیلایی کن و مجنون ببین!



جلوه کن تا مشق زیبایی کنمدار بر پا کن!مسیحایی کنم



از زمین تا آسمان پل بسته ام چلچراغی از توسل بسته ام



شرح شوقت می نویسم تا ابدمی سرایم "قل هو الله احد"



می تراود نور از این سرزمینآسمان غرق است در نور زمین



عشق باریده است امشب آسمانیاس می روید به روی دستمان



برگ سدره سایه ای افکنده استمکه از عطر جنان آکنده است



می تراود بوی شوق از هر طرفنور می بارد مدینه تا نجف



بوی مریم،بوی عیسی می وزدعطر انفاس مسیحا می وزد



جبرئیل امشب به آواز جلیمی سراید:لا فتی الا علی



باز امشب عرشیان کف می زنندآل احمد پنجه بر دف می زنند



ای علی!تفسیر آیتهای نابمحو شد در نور رویت آفتاب



قبله ی این قافله ابروی تو کعبه شد آئینه دار روی تو



ای امیر خیبر و بدر و احدهر که فانی در تو شد ، جاوید شد



کفر راه سینه را گم می کندذوالفقارت تا تکلم می کند



یک جهان دل در خم گیسوی تو مد بسم الله شده ابروی تو



عدل مطلق در تو پیدا می شودرنج،با صبر تو معنا می شود



مکه در بهت و تحیر مانده استآفتاب از کعبه نور افشانده است



روز "اتممت علیکم نعمتی" استاین فروغ جاودانه نام کیست



شوق می بارد زمین تر می شودتا حدیث نام حیدر می شود



ای علی! ای مقتدای هر چه هستتشنه کام جام عشقم از الست



سرخوشم از باده جام ولامست از پیمانه "قالوا بلی"



ای امیر کوفه مولای فدک!بوده ای با حق و "الحق معک"



آفتاب آئینه ی نورانیتپرتوی از مشرق پیشانیت



ای دلیل ومقصد پروازهازخمی شرقی ترین آوازها



با نگاهت عشق حیران می شودگیسوی شعرم پریشان می شود



اسبهای شوق را زین بسته امچشم را با اشک آذین بسته ام



نام تو آئینه  ی نام خداستنور تو ، تکرار نور مصطفی است



عدل مطلق!منقطع از کفر و شردر شگفتم تو خدایی یا بشر!



ای شکوه خطبه ها تسلیم توسوخت موسی در تب تکلیم تو!



ای خدای واژه!مولای کلام!قاصرم از وصف نامت ،والسلام!

 عصمت واعظ حسینی
شهاب


[ چهارشنبه 87/4/26 ] [ 1:58 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب