سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.:: هُوَالشَّهید ::.



رحیم پور:آوینی بارها از مین‌های غرب‌زدگان زخم خورده بود.

حسن رحیم پور ازغدی گفت: آوینی قبل اینکه به روی مین برود از وجود میدان‌های مینی که در کمین قلم‌ها، اخلاق و اندیشه انسان هاست خبر داده بود.این مین ها اندیشه های غرب زدگان روشنفکر معاصربودکه آوینی بارها از آنها زخم خورده ومجروح شده بود.

به گزارش ایرنا، این اندیشمند کشورمان روز شنبه در همایش "رویای بیداری"، که به هفدهمین سالگرد شهادت شهید آوینی اختصاص داشت، گفت: اگر متفکری بخواهد فلسفه غرب را رد کند قبل از اینکه در خارج به آن عکس العمل نشان دهند در داخل او را کوبیده و بایکوت می کنند که اگر چنین کنیم تا یکصد سال دیگر در حوزه علوم انسانی پیشرفتی نخواهیم کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه آوینی یک خط و نمادی است از دیروز تا فردای ما، که نیاز امروز ماست گفت: آوینی در دهه گذشته آسیب شناسی کرد که اگر به آنها توجه ویژه می شد در این روزگار این همه مشکلات نداشتیم.

وی با سفارش به جوانان و نسل جدید به خواندن آثار شهید آوینی، اظهار داشت: در دانشگاه های علوم انسانی بویژه دانشکده های هنر باید توجه جدی به مقالات و کتاب های سید مرتضی بشود.

رحیم پور ازغدی افزود: آوینی در پاسخ به سوال مخالفان نظریات او درخصوص معاصر بودن گفته است که عصر جدید و امروزی بودن یعنی چه؟ اصلا سوال مشکوک و اشتباه است، اگر دغدغه امروزی بودن داشتیم چه نیازی به انقلاب و ایثار این همه شهید بود.

وی به نقل از شهید آوینی ادامه داد: معاصر بودن مساوی است با امروزی شدن و امروزی بودن برابر است با مدرن شدن و غرب هم نماد مدرن شدن است، توضیح المسائل آن هم در غرب نوشته شده کافیست آن را ترجمه کنید.

رحیم پور ازغدی گفت:‌ سید مرتضی به دو جریان فکری شدیدا معترض بود، یک؛ لائیک‌هایی که در ظاهر و باطن با ارزش‌های اسلامی مخالف بودند و طیف دیگر، روشنفکران دینی که در ظاهر حفظ اسلام می‌کنند ولی در باطن با توجیه های غلط به طور غیرمستقیم افکار گروه اول را ترویج می کنند، همین طرز تفکر ایشان باعث شده بود تا او را سرکوب کنند.

رحیم پور ازغدی اضافه کرد: در پایان دهه ی اول شهید آوینی اخطارهایی کرده بود که متاسفانه شنیده نشد.


[ یکشنبه 89/1/22 ] [ 11:42 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب