سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.:: یَا اَرحَمَ الرّاحِمین ::.
* اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَاروُحَ الله الخمینی
*


گرامی باد یاد آن سلاله ی پاک نبوی و زهرایی ،

ابرمرد دوران و ایران اسلامی خمینی کبیر(رحمةالله علیه)
که نقطه ی عطفی شد بر تاریخ پر افتخار اسلام ناب محمّدی(ص).


 وعده ی باران
(شعری از مریم حاتمی)
چشمهای تو مرا وعده ی باران دادند
به تنِ مرده ی من روح و دل و جان دادند
شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
منِ دلواپسِ از خویش گریزان دادند


خش خشِ گام کسی بود که می‏آمد و باز
مژده عید در اندوه زمستان دادند


چشمهای‏تو درخشید و در آن ظلمت محض
به بلندایِ شبِ یخزده پایان دادند


آمدی مثل بهاری که می‏آید از راه
یک سبد یاس به هر شاخه عریان دادند

دستهای تو ز هر پنجره رُفتند غبار
و به تندیس همه آینه‏ها جان دادند


کاش باز آید و اندوه مرا دریابد
چشمهایی که مرا وعده باران دادند


تو ای نگاه بهاری... شعری از اردشیر داوودی


به یک طلوع بدون زوال می‏مانی
به یک امید پر از شور و حال می‏مانی

و اتفاق تماشای تو عجب گذراست
به شوق لحظه تحویل سال می‏مانی


اگرچه‏کاهش‏من‏لحظه‏های‏عمرمن‏است
تو روح رویشی و بی زوال می‏مانی

جوانه‏های سرانگشت من تو را خواهند
به ابر بی‏خبر از خشکسال می‏مانی

تو ای نگاه بهاری، تو ای غزلواره
تو یاد خیری و در هر مقال می‏مانی


اگر چه آینه را خاک می‏کنم بی تو
تو مثل چشمه اشکم زلال می‏مانی


زنده ی عشق سپیدواره ای از  فرشته پدرام
تقدیم به رادمردی
که همه وجودش
تفسیر گویای بالندگی بود

بودن برای چیست ؟
نجیب همیشه سربلندم !
کور باد دیدگانم ...
اگر حماسه زیستن من
بی قصه عشق تو آغاز شود !
آقا جان!
چگونه از یاد می‏روی ؟
و چگونه فراموش می‏شوی ؟ ...
وقتی که تمام هستیم ...


در هجای واژه‏های سرخ درس عشق تو ...
جانی دوباره می‏گیرد !
من از کلام تو آموخته‏ام
آنچه مانا و خوب است -
جاودانه بودن است !
آه - آقا جان !

سالهابود که در امتداد مبهم یک توهّم کور ...
خویش را گم کرده‏بودم ...
از ما مرنج ...
که خورشید هم از ما می‏رنجد !
از ما مرنج ...
برای ما ...
حرفی بزن - چیزی بگو - شعری بخوان ! ...
تا باز هم این خسته تنها...
در صدف روشنایی
زاده شود ...
در پهناورترین مقیاس آئینه !
آقای شهیدان ...
هرگز نمیرد آنکس ...
که روح خدا ...
چون سلسبیل
در کالبدش جاری است !
*هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق*


شادی روح امام(ره) و شهدا صلوات
.* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم *.


[ سه شنبه 89/3/11 ] [ 11:28 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب