|
.:: یَارَبَّ العَالَمین ::. گرامی باد یاد و خاطره ی حماسه ی حضور حدّاکثری ملّت رشید و فهیم ایران اسلامی
نویسنده کتاب شورش اشرافیت بر جمهوریت با ارائه 11 دلیل عنوان کرده است که مدعیان تقلب، به سلامت انتخابات قبل و پس از آن اطمینان داشتهاند.
به گزارش فارس، حمیدرضا اسماعیلی نویسنده کتاب شورش اشرافیت بر جمهوریت با ارائه 11 دلیل عنوان کرده است که مدعیان تقلب در انتخاب به سلامت انتخابات قبل و بعد از انتخابات اطمینان داشتهاند.
دلایل این پژوهشگر برای اطلاع سران فتنه و جبهه دوم خرداد از صحت انتخابات به شرح زیر است: 1. آگاهی به پیشتازی احمدینژاد بر موسوی در سراسر کشور در پیش از انتخابات پس از مناظره سیزده خرداد و دریافت بازتابهای آن در جامعه از سوی مسئولان ستادهای انتخاباتی، روشن شد که آرای احمدینژاد در سراسر کشور با اختلاف قابلتوجهی از موسوی بالاتر است. بسیاری از مراکز نظرسنجی علمی و معتبر داخلی که گزارشهای محرمانه خود را به مسئولان منتقل میساختند، به روشنی خبر از پیروزی احمدینژاد در دور نخست انتخابات میدادند. بنابر نتایج یکی از این نظرسنجیها که در روزهای 19 و 20 خرداد توسط مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی (ایسپا)، که در انتخابات به موسوی گرایش داشت، انجام شد و البته از انتشار نتایج عمومی آن تا بعد از انتخابات خودداری کرد؛ در بین کاندیداها آرای آقای احمدینژاد 54،4 درصد بود و نسبت به بقیه کاندیداها بالاتر بود. در واقع بر اساس همین دریافتهای از جامعه بود که ستادهای موسوی پس از مناظره سیزده خرداد در بهت و افسردگی فرو رفت چراکه علیرغم عناوین حاکی از پیروزی نشریات اصولگرا پس از این مناظره، نشریات اصلاح طلب، به تیترهای کاملا انفعالی مانند «ادب مرد به ز دولت اوست» و «وکیل رهنورد: احمدی نژاد عذزخواهی نکند شکایت میکنیم» روی آوردند. برخی مراکز نظرسنجی غربی نیز چنین اتفاقی را پیشبینی میکردند. به طور نمونه سازمان غیردولتی "ترور فری تومارو " که سازمانی تخصصی و غیردولتی در آمریکاست و در زمینه مطالعات افکار عمومی فعالیت دارد در آستانه انتخابات ایران یک نظرسنجی تلفنی در 30 استان انجام داد که بر پایه نظرسنجی آن، احمدینژاد دو برابر بیشتر از مخالفانش رأی به دست آورد. نتیجه این نظرسنجی در روزهای مانده به انتخابات در خبرگزاری فرانسه و رویترز منتشر شد. همچنین روزنامه "واشنگتن پست " در گزارشی درباره پیشبینی نتیجه انتخابات در ایران مینویسد: نمونهگیری علمی دقیق ما از سراسر تمامی 30 استان ایران نشان داد که احمدینژاد کاملاً پیشاپیش دیگر رقباست. به عنوان مثال، طی مبارزات انتخاباتی موسوی بر هویت آذری خود تأکید کرد تا نظر رأیدهندگان آذری را جلب کند، با وجود این، نظرسنجی این روزنامه نشان داد که با اختلاف دو برابر آرا نسبت به موسوی، آذریها از احمدینژاد طرفداری میکنند. 2. تحلیل بیانیهها و نامههای صادر شده از سوی جبهه مخالفان احمدینژاد در روزهای پسین منتهی به انتخابات، نوشتههای بسیاری در قالب بیانیه و نامة سرگشاده از سوی جبهه مخالفان احمدینژاد انتشار یافت که تحلیل محتوایی آنان بیانگر این است که نخبگان این جبهه به نتیجه دلخواه خویش در انتخابات خوشبین نیستند و به طور ضمنی احمدینژاد را پیروز انتخابات پیش رو میدانند. در میان این مکتوبات، هیچکدام به اندازة نامه سرگشاده آقای هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب مورد توجه محافل عمومی و خصوصی قرار نگرفت. نکته مهم در این نامه این است که نویسنده نامه نیاز به نگارش چنین مطالبی را در آن مقطع زمانی احساس کرده است. به عبارت دیگر، تلقی بر این بوده است که نتیجه انتخابات بر اساس روند کنونی، مطلوب نخواهد بود و باید برای تغییر این وضعیت چارهای اندیشید. اگر نویسندة نامه از فرایند انتخابات و نتیجه آن، افق روشنی را در ذهن داشت تن به این خطر نمیداد که نامهای با آن شاخصهایی که ذکر خواهد شد بنویسد، زیرا ممکن بود وضعیت مطلوب فعلی را به خطر اندازد. لذا همان طور که نظرسنجیهای معتبر در سراسر کشور نشان میداد، پس از مناظره سیزده خرداد، آرای احمدینژاد بیش از ده درصد افزایش یافته بود و ایشان نیز با علم به نتایج نظرسنجیهای به دست آمده در پی آن بود که با انگیزه انتقاد از مناظره یاد شده تا حد توان برای تغییر وضعیتِ پیش آمده، اقدامی کند. نکته دیگری که از این نامه مستفاد میشود این است که در این نامه گفته شد اتهاماتی که در مناظره عنوان شد باید قبل از انتخابات رسیدگی شود. طبعا تلقی جریان مذکور این بوده است که پیگیری "اتهامات " پس از انتخابات "بیتأثیر " است و آنها در پی تأثیر بودند. روشن است که مراد از "تأثیر " در اینجا به "اتهامات " بازنمیگردد، بلکه به "نتیجه انتخابات " نظر دارد. زیرا پیگیری "اتهامات " با هدف احقاق حقوق شخصیتها در پیش یا پس از انتخابات ارتباطی با "تأثیرگذاری " آن نداشت. اما پیگری آن از طریق نامه به رهبری احتمال "تأثیرپذیری " بر انتخابات را داشت. تصور بر آن بود که چون احمدینژاد نماینده اصولگرایان است و در متن مردم معتقد به ولایت فقیه مقبولیت دارد، چنانچه رهبری کوچکترین انتقادی به وی کند و مطالب وی را در مناظره مورد انتقاد قرار دهد، یعنی عملی که یک هفته بعد از انتخابات و در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد انجام دادند، مقبولیت احمدینژاد تضعیف خواهد شد. 3. نفس حضور در انتخابات تمام جبهه اصلاحات در زمان انتخابات علاوه بر "بسیج رسانهای " به "نهضت سخنرانی " در سراسر ایران روی آوردند. تمام جبهه فعال بود و برای رسیدن به نتیجه در تلاش بود. پرسش اینجاست که چنین فعالیت گسترده و بینظیری برای انتخابات، آیا میتوانسته با پیشفرض تقلب همراه باشد؟ اعضای این جبهه از همان سال 87 و از همان آغاز فعالیت انتخاباتی درباره "سلامت انتخابات " سخن گفتند. به عبارت دیگر، آیا ممکن بود که این جبهه با این حجم بالای فعالیت انتخاباتی در درون به وقوع تقلب معتقد باشد و در عین حال به این همه هزینه و اقدامات عبث بپردازد. در واقع این پرسش، دو پاسخ اصلی دارد: نخست اینکه آنان به پدیده تقلب اعتقاد نداشتهاند و بر همین اساس به فعالیت انتخاباتی پرداختهاند و دیگر آن که این جبهه اصولاً انتظار دیگری از انتخابات داشته و انتخابات برای آنان "موضوعیت " نداشته و "طریقیت " داشته است. آنان از انتخابات چیز دیگری میخواستهاند و به چشم دیگری به آن مینگریستهاند. نگاهی که گوشهای از آن را میتوان در انقلابهای رنگی مشاهده کرد. به این اعتبار، انتخابات فرصت مناسبی برای اهداف دگرگونسازی ساختار سیاسی و اهداف تجدیدنظرطلبانه بخش افراطی جبهه دوم خرداد است. محمد خاتمی در این باره میگوید: "حضور مردم میتواند همه معادلهها را بر هم بزند و اگر این حضور کم باشد، خود به خود یک سقف رأی برای یک طرف وجود دارد که در غیبت یا حضور کم مردم کارساز میشود. " 4. آشنایی با سیستم انتخاباتی و ساختار اخذ رأی در ایران افرادی که با ساختار اخذ رأی در ایران آشنا هستند که بسیاری از اعضای اصلی ستاد نامزدهای مدعی تقلب به دلیل تجارب و مسئولیتهای گذشته دارای چنین آشنایی هستند، میدانند که امکان عملی تقلب در انتخابات وجود ندارد. تجربه تاریخی 29 انتخابات گذشته نیز نشان میداد که تردید در سلامت انتخابات نوعی بهانهجویی برای گریز از احساس تلخ شکست بود. در دوم خرداد 76 به رغم اینکه عوامل وزارت کشور از جریان راست بودند، نماینده جریان چپ (محمد خاتمی) رأی آورد. در انتخابات سوم تیر 84 نیز به رغم آن که عوامل جبهه دوم خرداد در وزارت کشور مسئولیت اجرای انتخابات را بر عهده داشتند، نماینده جریان اصولگرا (احمدینژاد) رأی آورد. این نتیجه در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دورههای مختلف و شوراها نیز تکرار شد که این انتخابات نیز از آنها مستثنی نبود و اصولاً دلیل و انگیزهای هم برای تقلب وجود نداشت. در قانون انتخابات ریاست جمهوری، ساز و کار اجرا و نظارت طوری طراحی شده است که مردم عادی (معمولاً معلمان یا کارمندان) نقش اصلی اجرایی را بر عهده دارند. 5. نداشتن مدرک در عین داشتن بیش از 40 هزار نماینده در پای صندوقها چنانچه تقلبی صورت میگرفت، وقتی این تقلب به مقیاس میلیونی میرسد امکان آن نیست که گزارشهای دقیق و مستندی از چگونگی آن تقلب به دست ستاد موسوی و دیگر نامزدهای مدعی تقلب نرسد. به ویژه ستاد موسوی که دارای بیش از 40 هزار نماینده پای صندوقهای رأی بوده که این عدد معادل 89 درصد کل صندوقهای رای بوده است. مدرک تقلب به سندی گفته میشود که در آن جزئیات تقلب، نوع تقلب، صندوقی که تقلب در آن واقع شده است و مواردی از این دست در گزارش مندرج باشد. وقتی بیش از 40 هزار نماینده موسوی گزارشی ارسال نکردهاند و پای سلامت انتخابات را امضا کردهاند. تمام اینها در حالی است که "کمیته صیانت از آرا " از 45 روز مانده به انتخابات از سوی جبهه دوم خرداد و با سرپرستی محتشمیپور مشغول به فعالیت بود. با وجود این، هیچکدام از نامزدهای معترض اسناد و مدارکی دال بر تقلب ارائه نکردند بلکه تنها به ذکر برخی ادعاهای کلیگویانه اکتفا کردند. زهرا رهنورد، همسر موسوی، در تشریح بداهت پیروزی موسوی و وضوح تقلب در انتخابات در مصاحبه با شبکه ماهوارهای بیبیسی گفت: "یک سری نقاطی هستند که اصلاً مشخص است که خودش ملاک تشخیص نادرست بودن نتایجی است که وزارت کشور اعلام کرده است. مثلاً آذربایجان و ترک زبانها هیچ وقت فرزند خودشان را نمیگذارند که به کس دیگری رأی بدهند. ما نمیدانیم چگونه با این صندوقها عمل شده و رأیها چگونه دست برده شده و چه بوده. فقط میدانیم که نسبت موسوی به احمدینژاد 5/4 به یک یا چهار به یک یا جاهای دیگر ممکن است مثلاً 3 به 5/1 باشد. " رهنورد از شدت عصبانیت حتی به این تناض ساده موجود در استدلالش توجه نکرد که اگر آذریزبانان فرزند خود را نمیگذارند که به دیگری رأی دهند، چگونه مردم لرستان فرزند خود کروبی را رها میکنند و به دامادشان رأی میدهند! نکته ظریفتر آن که ستاد موسوی با آن همه اعضا و تشکیلات چند ده هزار نفری و تشکیل "کمیته صیانت از آرا " که اساساً برای موضوع تشخیص احتمالی تقلب تأسیس شده بود، هشت روز پس از پایان انتخابات در اطلاعیهای که در ساعت 17: 16 سیام خرداد، در سایت قلم منتشر شد، به دلیل نداشتن مدرک از مردم خواست به ستاد موسوی برای ارائه "مشاهدات عینی " خود از "تخلفات انتخاباتی " یاری رسانند. مطلب بسیار مهمی که از سوی مدعیان انجام شد و باید مورد توجه قرار گیرد خلط مبحث میان "تخلف " و "تقلب " است. اما از آنجا که تأکید بر مقوله "تخلف " نمیتوانست با فاصله یازده میلیونیِ نفر اول و دوم اثربخش باشد، از همان ابتدا بنا را بر ادعای "تقلب " گذاشتند. اگر بنا باشد بر اساس تخلفهای انتخاباتی که همواره از سوی اطراف مختلف انتخاباتی و تبلیغاتی وجود داشته است؛ روشن است که جامعه نیز نسبت به ادعای تخلف واکنش تندی نشان نمیدهد و هیاهوی مدعیان را از سر احساس ناراحتی از شکست تفسیر میکند این کمیته که از ابتدا به منظور یافتن کوچکترین تخلف و تقلبی تشکیل شده بود، در نهایت گزارشی بیش از ده صفحه پرسش، تحویل موسوی و افکار عمومی جامعه داد. 6. اقرار به عدم تقلب از موارد دیگری که نشان میدهد جبهه دوم خرداد به موضوع تقلب باور نداشته است برخی اقرارهای پراکنده اعضای ستاد موسوی است. مطابق این اقرارها روشن میشود که راهبرد جبهه دوم خرداد این بوده است که بعد از انتخابات با خلط مبحث تخلف و تقلب و با بزرگنمایی برخی تخلفاتی که اثری در نتیجه آرا نداشته است، در جامعه باور تقلب را دامن بزند. به طور نمونه در دیداری که برخی از نمایندگان ستادهای نامزدهای انتخاباتی با رهبر انقلاب در تاریخ شنبه 26/3/1388 داشتند، نماینده ستاد موسوی خطاب به رهبر انقلاب گفت: اگر 10 بار دیگر نیز صندوقها را بشمارید من میدانم که ساز و کار انتخابات به گونهای است که در آن تقلب نمیتوان کرد و نهایتاً چند رأی بالا و پایین میشود. بحث این است که چرا احمدینژاد تأیید صلاحیت شده است 7. عدم پیگیری قانونمند و همراهی نکردن با شورای نگهبان روشن است که اگر جبهه مدعی تقلب، به وقوع آن باور داشت و برای آن مدرک و شواهد بیّنی داشت از مطرح ساختن ادعای خود در محاکم قانونی و طریق پیشبینی شده فراتر نمیرفت. شورای نگهبان به رغم فقدان وظیفه با دعوت از نامزدها در کمتر از سه روز بعد از جمعه 22 خرداد 1388، آمادگی خود را برای استماع اظهارات و دریافت اسناد و مدارک آنها جهت فراهم آمدن امکان بررسی و رسیدگی بهتر و بیشتر اعلام کرد. این جلسه در شورای نگهبان با حضور نمایندگان نامزدها تشکیل و پیرامون نحوه رسیدگی به شکایتها بحث و گفتگو شد. با وجود این، در روز شنبه 30/3/1388، در پی دعوت از نامزدهای معترض جهت حضور در جلسه عمومی شورای نگهبان، فقط محسن رضایی از این امکان استفاده نمود و در جلسه عمومی شورای نگهبان حاضر شد. شورای نگهبان، علاوه بر تشکیل جلسه صبح سهشنبه مورخ 26/3/1388 با نمایندگان سه نامزد معترض و به رغم انقضای مهلت قانونی برای دریافت و رسیدگی به شکایتها و اعتراضها، صرفاً برای حصول اطمینان بیشتر، این مهلت را با موافقت مقام معظم رهبری برای پنج روز دیگر تمدید کرد. به رغم تعلل و عدم همکاری بعضی از نامزدهای معترض، شورای نگهبان علاوه بر تمدید مهلت برای رسیدگی دقیقتر به اعتراضهای مربوط به شمارش آراء و به ویژه اعتراضهای وارد بر روند انتخابات، "هیأتی ویژه " مرکب از شخصیتهای صاحبنام نظام و نخبگان سیاسی - اجتماعی کشور تشکیل و آنان را به استماع اظهارات مطلعین و جمعآوری اسناد و مدارک از اطراف و اکناف کشور و بررسی و رسیدگی به موضوع، مأمور کرد تا متعاقب دریافت گزارشی کارشناسی از هیأت مزبور، موجبات اتخاذ تصمیم و اعلامنظر همهجانبه و نهایی در خصوص موضوع توسط شورای نگهبان فراهم آید. در ساعات پایانی یکشنبه 7/4/1388، یک نفر از شخصیتهای سیاسی ضمن تماس با شورای نگهبان اظهار داشت که طی مذاکره با آقای موسوی و نمایندگان وی، آنان خواستههای جدیدی را مطرح کردهاند و از شورای نگهبان درخواست کرد که این خواستههای جدید آنها را مورد بررسی قرار دهد. شورای نگهبان با این امر موافقت کرد. به رغم دشواریهای خاص این خواستهها و محدودیت زمانی (فقط یک روز)، جهت ایجاد اعتماد و اطمینان بیشتر، این درخواستها مورد موافقت اعضای محترم حاضر قرار گرفت، لیکن مقرر شد موضوع کتباً از سوی آقای موسوی به شورای نگهبان اعلام شود که متأسفانه پس از انجام ملاقات دو نفر از نمایندگان هیأت ویژه با آقای موسوی و نمایندگان وی (محتشمیپور و موسوی لاری) در یکشنبه شب، نتیجهگیری به جلسهای در روز دوشنبه مورخ 8/4/1388 موکول شد و سرانجام موسوی از اعلام کتبی و رسمی موارد فوق خودداری کرد و موضوع بدون نتیجه پایان یافت. 8 . اعترافات مطبوعاتی حسین مهدوی از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب در مصاحبه ای که در خبرگزاری ایسنا برگزار شد میگوید: نامزدی که فلسفه حضورش را در انتخابات دهم ریاست جمهوری بازگشت قطار قوه اجرایی کشور به ریل قانون عنوان میکرد، از شامگاه روز رأیگیری با اعلام نتایج پیش از شمارش آرا و پس از آن با عدم پذیرش نتایج شمارش آرا و از آن مهمتر عدم تمکین به ساز و کار قانونی پیشبینی شده برای رسیدگی به اعتراضات در مورد شمارش آرا، از پذیرش فرایند قانونی انتخابات سرباز زد. مهدوی در پاسخ به پرسش تئوریسین بحث تقلب نیز میگوید: این یک منظومهای بود که بخشی از آن القای موضوع عدم سلامت و نگرانی از صیانت از آرا بود. فرایندی برای انتشار نظرسنجی و نتایج از پیش تعیین شده وجود داشت که به این کمک کند و این را اعلام کند، که نقطه نهایی آن همان بود که آقای موسوی در مصاحبه مطبوعاتی شب انتخابات گفتند در مرحله اول ایشان پیروز است و هر نتیجهای غیر از این با تقلب همراه است. در حالی که در آن دقیقهای که ایشان صحبت میکردند هنوز اخذ رأی در خیلی از جاها خاتمه نیافته بود؛ بنابراین برای القای صورت گرفتن تقلب نیاز به فضاسازی و باور عمومی بود که پیروز قطعی انتخابات آقای موسوی است. این مسئله مدام در شیبی تکرار میشد. ابتدا گفته شد آقای موسوی رأی منفی پایینی بر اساس نظرسنجیها دارد. هر کس اسم نهادی را میبرد، نوعاً نهادهایی نام برده میشد که نتوان گفت سندش کجاست. این پرسش نیز وجود داشت که آیا این نظرسنجیها ملی است و شهر و روستا در آن متوازن است؟ به دلیل آن که تجربه انتخابات سال 84 را داشتیم. در آن سال نظرسنجیهایی که منتشر میشد عدم صحتش تنها به انتخابات آقای احمدینژاد محدود نمیشد. مهدوی در تحلیل روانشناسانه قابلتوجهی که از موسوی ارائه میدهد، میگوید: به نظر میرسد آقای موسوی دچار ابهام و گرة ذهنی شدهاند و از قضاوت تاریخ نسبت به رفتار خود در بازه زمانی طولانیتر نگرانی دارند. 9. اعترافات در دادگاه روشن است که وقتی سخن از اعتراف در دادگاه به میان میآید، گروهی که از اعترافات متضرر میشوند، از پاسخگویی درباره محتوای اعترافات طفره بروند و آن را به عوامل انگیزشی مانند شرایط سخت زندان و برخی مواد مانند قرص و آمپول نسبت دهند. محمد علی ابطحی در اظهارات خود در دادگاه درباره حوادث پس از انتخابات گفت: "تقلب " از زمانی اسم رمز آشوب شده بود که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم در خیابانها هم در آن وجود داشت. تمرین نگه داشتن گستردة مردم در خیابانها در چارچوب تقلب بود که میتوانست معنا پیدا کند.تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال 84 وقتی فاصله کروبی و احمدینژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود. وی با بیان اینکه در انتخابات ما دچار خلط مبحث شدیم و تخلف را در جایگاه تقلب قرار دادیم افزود: زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد یکی از دوستان که قبلاً وزیر کشور هم بود گفت همه این مدارک اگر جمع شود و درست هم باشد 700 هزار رأی بیشتر نمیشود. ابطحی گفت: ریشه توهم به وجود آمده آنجاست که اصلاحطلبان گمان میکردند با افزایش مشارکت به بالای 60 درصد پیروزی آنان قطعی است اما این تحلیل مبتنی بر یک شرط مقدّر بود و آن این که جامعه احساس کند میان اصلاحطلبی و به اصطلاح اصولگرایی برمیگزیند. ابطحی ادامه داد: گذشته از موضوع تقلب آقای مهندس موسوی به عنوان کاندیدای مورد حمایت ما اشتباهات بزرگ دیگری نیز مرتکب شدند. اشتباه اول ایشان ورود نابهنگام، ناهماهنگ و بدون برنامه تبلیغاتی و بدون چشمانداز روشنی برای چگونگی اداره کشور در آینده بود که موجب شگفتزدگی، سردرگمی و به هم ریختن برنامه انتخاباتی اصلاحطلبان شد. ایشان علیرغم اینکه در بیست سال گذشته در مجامع علمی و برخی مراجع حکومتی مناصب سیاسی و فرهنگی داشتهاند اما به دلیل پرهیز از ورود فعال در عرصه کنشگری سیاسی حرفهای و جمعی با پیچیدگیهای عمل سیاسی در این دوران آشنایی کامل نداشتند و برای هدایت و رهبری یک جریان انتخاباتی و سیاسی از ظرفیت و مهارت کافی برخوردار نبودند؛ لذا دو عارضه توهم و استغنا که من همواره در نقد رفتار ایشان و اطرافیانشان بیان داشتهام هم موجب پدید آمدن اصطکاکهای فراوان در طول مسیر حرکتهای انتخاباتی و هم زمینهساز تحریکپذیری و عملکرد احساسی ایشان در رویارویی با نتایج انتخابات شد. 10. سکوت و مواضع چند پهلوی خواص پس از انتخابات دهم، بسیاری از خواص سیاسی کشور که به طور آشکار و پنهانی از یکی از رقبای احمدینژاد حمایت میکردند، پس از آگاهی از نتیجه آرا در برابر تحولات پیش آمده یا سکوت را ترجیح دادند و یا با سخنان تفسیرپذیر به گفتن مطالب دوپهلو پرداختند. در واقع اتخاذ این رویکردها هم اقرار به نتیجه انتخابات بود و هم رضا دادن به اتفاقاتی که در حال شکلگیری بود. آنها سکوت میکردند و به نتیجه انتخابات اعتراض نمیکردند چون از سلامت آن مطمئن بودند، اما از سوی دیگر به تنویر افکار عمومی و اعتراض به برخی جریانهای تندرو نمیپرداختند، چون یا به دلیل اختلافاتی که با رئیسجمهور داشتند، یا سادهگیری بیش از حد موضوع و یا به علل متفاوت دیگر سکوت را در آن وضعیت بهترین عملکرد خود تشخیص میدادند. به هر حال، بسیاری از خواص وابسته به رقبای احمدینژاد در درون حاکمیت جمهوری اسلامی که بسیاری از آنان در دستگاههای اجرایی، قضایی، مجلس و بسیاری از نهادهای حکومت حضور داشتند بر فرض وجود تقلب میلیونی میتوانستند پی به وقوع آن ببرند. آیا وزارت کشور، نهاد ریاست جمهوری، صدا و سیما یا بسیاری از نهادهای درگیر در انتخابات از صدر تا ذیل همه به احمدینژاد گرایش داشتهاند؟ روشن است که پاسخ مثبت نیست. 11. تحلیلهای روشمند از نتیجه انتخابات توسط کارشناسان سیاسی جبهه دوم خرداد چنانچه پیشتر نیز در برخی مطالب مشاهده شد، برخی از ارزیابیهای متخصصان رشتههای مختلف علوم اجتماعی وابسته به جبهه دوم خرداد در مقاطع پیش و پس از انتخابات بیانگر آن بود که شکست موسوی با توجه به شواهد و قرائن موجود در جامعه قابل پیشبینی است. در یکی از این ارزیابیها که با عنوان "آسیبشناسی رفتار انتخاباتی موسوی " در پایگاه اینترنتی "آینده " در پیش از انتخابات به چاپ رسید، آمده است: با کنارهگیری آقای خاتمی و وجود ظرفیت بالا در میان اقشار گوناگون جامعه در انتقاد از دولت، میرحسین موسوی این فرصت را داشت که موج اجتماعی گستردهای را در جامعه ایجاد کند، اما بنا به دلایل مختلف و با وجود گذشت دو ماه از اعلام رسمی کاندیداتوری وی، هنوز این موج اجتماعی ایجاد نشده است. این مقاله ادامه داده است: با وجود آن که مهندس موسوی از شخصیت مردمی و در پیوند با تودههای اجتماعی در زمان عهدهداری نخستوزیری برخوردار بود، به دلیل کاهش حضور وی در مردم و توصیههای اطرافیان، گفتمان فعلی موسوی به گفتمان نخبگان نزدیکتر است و به همین دلیل، تودههای مردم ارتباط کافی با وی برقرار نکردهاند چراکه تأکید بر عواملی چون قانونگرایی، احیای سازمان مدیریت، زیست مسلمانی و الگوهای اقتصادی، از جمله موضوعاتی است که اگر چه مورد توجه فضای نخبگان، اساتید دانشگاه و اقشار خاص است، اما برای مردم اهمیت چندانی ندارد. این مقاله با بیان اینکه کمتحرکی در انجام سفرهای استانی و بسنده کردن در سفر به یک یا دو شهر در هفته، از دیگر معایب مهم عملکرد تبلیغاتی موسوی به شمار میآید نوشته است: جایگاه ریاست جمهوری در ساختار قدرت جمهوری اسلامی و اختیارات وسیع برای این پست، این انتظار را در جامعه ایجاد کرده که ریاست جمهوری باید مقتدر، قاطع و جذاب سخن بگوید، اما نوع بیان آقای موسوی از نظر تن و حجم صدا، ادبیات و زبان، به شکلگیری تصویر مورد انتظار در افکار عمومی نمیانجامد. آینده در ادامه با بیان اینکه واقعیت شخصیت مهندس موسوی طوری نشان داده شده که افکار عمومی با وی ارتباط عمیق برقرار نکند افزود: اشتباه دیگر در راهبرد انتخاباتی میرحسین موسوی، توجه بیش از حد و زودهنگام به نقد دکتر احمدینژاد است و ایشان قبل از این که خود را اثبات کنند، عمده توجه را به نقد و نفی رفتار و اعمال رقیب میپردازند که این موضوع نیز با توجه به عدم توازن قوای دو کاندیدا در امکانات، به تخریب بیشتر موسوی میانجامد، علاوه بر این که بسیاری از منتقدین و مخالفین دکتر احمدینژاد، از سبک ایشان در نفی و طرد دیگران گله دارند.
[ شنبه 89/3/22 ] [ 12:50 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |