|
.:: یَاغِیَاثَ المُستَغیثینَ ::.
ذِکرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ وَ ذِکرُ النَّفسِ الجهدُ وَالعَناءُ وَذِکرُ الرّوحِ الخوفُ وَالرَّجاءُ وَذِکرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ وَذِکرُ العَقلِ التَّعظیمُ وَالحَیاءُ وَذِکرُ المَعرِفَةِ التَّسلیمُ وَالرِّضا وَذِکرُ السِّرِّ الرُّویَةُ وَاللِّقاءُ؛ ذکر زبان حمد و ثناء، ذکر نفس سختکوشى و تحمّل رنج، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقاء است. مشکاة الانوار، ص 113 * * * قدومت مبارک باشد بر دل ما ، ای ماه مهربان * * * آمد سحری ندا زمیخانه ی ما کی رندخراباتی دیوانه ی ما
زان پیش که پرکنندپیمانه ی ما * * * به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی که درون خانه آیی * * * درحالی به سوی تو آمده ام ای ماه مهربان که دلم برای هیچ کس جز خداوند تنگ نیست و دلم در حسرت سحرگاه فردا میسوزد دلم برای خدا تنگ است و برای صدای هق هق شبانه ی جوانان بهشتی و برای مناجات و برای مجیر در دل شب سُبحَانَکَ یَا فَتَّاحُ ... تَعَالَیتَ یَا مُرتَاحُ ... اَجِرنَا مِنَ النَّارِ یَامُجیرُ یا مجیر ، یا مجیر ، یامجیر! و مرا که با عشق شما آب و گل سرشتند گاهی خیال می کنم بر در خانه ی تان غریبه ام... این دست گدایی من است که جز تو به سوی دیگری دراز نشده است دست این خسته ی شکسته ی مولا گم کرده را بگیر مولای من! آرزوی من! میخانه اگر جای من بی سر و پا نیست بگذار به پشت در میخانه بمیرم
[ چهارشنبه 89/5/20 ] [ 2:56 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |