|
.::ضیافت خانه::. من ضیافت خانه بر پا کرده ام * در به روی بی کسان وا کرده ام کو یکی با من مناجاتی کند؟ * نیمه شب با من ملاقاتی کند کو یکی بیمار درمانش کنم * سائلی کو تا که مهمانش کنم من خدای تو، تو هم عبد منی * پس چرا با من نمایی دشمنی؟ بنده ام!از من کنی دوری چرا؟ * بهر شیطان همچو مأموری چرا؟ تو چنین غافل نبودی بنده ام * گاهگاهی می شدی شرمنده ام!؟ سوی من دیگر نمی ایی؟ بیا * می رسد مرگی و عقبایی بیا از چه رو ای بنده ی من بی دلیل * خویش را بنموده ای خوار و ذلیل؟ خود بیا از کرده هایت شرم کن * خویش را با نام من دلگرم کن تا به کی اینگونه بازی می کنی؟ * نفس را از خویش راضی می کنی؟ باز برگرد ای گرفتار گناه * من پناهت می دهم ای بی پناه سوی تو هر شب بیاید پیک من * ناله های تو بود لبیک من ان امید غرقه خون گشتن چه شد؟ * ان حیا و شرم تو از من چه شد؟ ان نماز و ذکر شب هایت کجاست * اگهی اصلا تو مولایت کجاست؟ تو زمانی سر و رازی داشتی * نیمه شب راز و نیازی داشتی؟ گوئیا انها فراموشت شده؟ * معصیت دیگر هم اغوشت شده؟ هر کسی امشب بیاید سوی من * می شود اخر مقیم کوی من خود بده پایان بر ان شرمندگی * بندگی کن،بندگی کن،بندگی ای که محتاج منی دستی بده * سر به روی خاک درگاهم بنه من پذیرای تو می باشم بیا * دانه از بهر تو می پاشم بیا ای گنهکارم بیا اندر حرم * ناله و اشک تو را من می خرم چلچراغ عرش من اشک شماست * قطره قطره اشک تو در پیش ماست من تو را می بخشم اما صبر کن * خویش را اماده بهر قبر کن تا سحر یا رب و یا رب را بگو * در کنارش ذکر زینب را بگو باز برگرد ای گدای سر کشم * من به جای تو خجالت می کشم بختیاری [ پنج شنبه 89/5/21 ] [ 5:29 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |