|
بیت المقدس بر شاخه های نخلم بیاویزید و مرا در زنید،نخل را خیانت نخواهم کرد این سرزمین من است و من در گذشته خرسند و شیدا از شتر ها شیر می دوشیدم میهنم انبانی از داستانها نیست،خاطره نیست باغ هلال ها نیست وطن من قصه ای یا سرودی نیست نوری بر گلبرگ های رازقی نیست وطنم خشم غریبی بر غم است و کودکی است که عید و بوسه می خواهد و توفان هایی است که از اتاقک زندان به تنگ امده و پیری است که بر فرزندان و باغ خویش... می گرید این زمین پوست و استخوان من است قلب من بر چمن زارش هم چو عسل به پرواز در می اید بر شاخه های نخلم بیاویزید و مرا دار زنید اما هرگز من ذلت و خواری را فرمان نخواهم برد. بختیاری [ سه شنبه 89/6/16 ] [ 10:36 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |