|
سروده ای از مقام معظم رهبری: دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است جان را هوای از قفس تن پریدن است از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است دستم نمی رسد که دل از سینه بر کنم باری علاج شوق،گریبان دریدن است شامم سیه تر است ز گیسوی سر کشت خورشید من برای که وقت دمیدن است سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی مرغ نگه در ارزوی پر کشیدن است بگرفته اب و رنگ، ز فیض حضور تو هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است با اهل درد شرح غم خود نمی کنم تقدیر قصه ی من نا شنیدن است ان را که لب به جام هوس گشت اشنا روزی (( امین )) سزا لب حسرت گزیدن است بختیاری [ یکشنبه 89/6/21 ] [ 2:43 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |