سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من خدا ترم یا تو؟!

مردی از اهل مصر خوشه انگوری نزد فرعون اورد و خواهش کرد ان را مروارید نماید. فرعون ان را گرفته و بدرون خانه امد و در این اندیشه بود که چگونه می توان خوشه انگور را جواهر نمود! در این میان شیطان به در خانه فرعون امد و در را کوبید.فرعون صدا زد کیست؟ شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمی داند در پشت در چه کسی است. پس داخل خانه شد، خوشه را از فرعون گرفت و اسمی از اسماء خدا را بر ان خواند؛ خوشه انگور جواهر گردید.

ان گاه گفت:ای فرعون! انصاف ده من با این فضل و کمال شایسته بندگی نبودم چگونه تو با این نادانی ادعای خدایی می کنی و می گویی (( من خدای بزرگ مردمم))؟! فرعون پرسید:چرا ادم را سجده نکردی تا از درگاه قرب خدا رانده شدی؟ گفت: زیرا می دانستم که از صلب او مانند تو عنصری پلیدی به وجود می اید.

بختیاری


[ جمعه 89/7/2 ] [ 2:20 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب