|
اعزام مجددی ها هنگام عملیات بود و اتش خمپاره ها. تدارکات لشکر، برای انتقال مهمات و اذوقه نیروها، تعدادی ((قاطر)) به خدمت گرفته بود. وقتی که در ارتفاعات، در کنار ستون نیروها بالا می رفتیم، تا سوت خمپاره می امد قاطر ها زود تر از ما خیز می رفتند روی زمین تا ترکش نخورند! چند بار که شاهد خیز رفتن قاطر ها بودیم، بچه ها متعجب از یکدیگر علت این را که چرا ان ها زودتر از ما خیز می روند را سوال می کردند. دقایقی گذشت و ما به راه خود ادامه دادیم. ناگهان سوت خمپاره امد و قاطری که در کنارم بود سریع خیز رفت. من هم روی جاده دراز کشیدم، نگاهم افتاد به شکم و ران قاطر. خوب که توجه کردم ، دیدم جای چند زخم بزرگ که خوب شده بود، روی بدنش وجود دارد. دیگر نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم. بچه ها پرسیدند که چرا می خندم، گفتم: شما ها می دونین چرا قاطر ها زودتر از شما خیز میرن؟ جواب همه منفی بود. با خنده گفتم: خب معلومه. این بیچاره ها توی عملیات قبلی ترکش خوردن و اعزام مجددی هستن و دیگه می دونن با سوت خمپاره باید خیز برن که دوباره زخمی نشن. بختیاری [ یکشنبه 89/7/18 ] [ 7:46 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |