|
دوباره سرفه یک مرد و خس خس سینه / ودست و پای پر از تاول و پر پینه دوباره آتش زخمی که شعله ور گشته / وترکشی که بسر داشت دردسرگشته نشسته یک زن غمگین کنار بستر او / کنار بستر مردی که بود بی بازو کنار بستر مردی که خسته بود از درد / همان دلاور مجنون جبهه های نبرد زکلبه دلشان عطر سیب می آید / صدای ناله ام یجیب می آید و او ز صوت دعای زنش خدایی شد / به یاد آن شب حمله که شیمیایی شد همان شبی که طلوعش پراز عبادت بود / همان شبی که دعایش فقط شهادت بود تداعی شب حمله،تداعی شب غم / شب وداع رفیقان،شبی پر از ماتم به یاد جبهه و شب زنده داری سنگر / به یاد حاجی و بیسیم و رمز یا حیدر به یاد فکه ،دوکوهه،جزیره مجنون / به یاد دشت پر از خون، چفیه ایی گلگون به یاد گرمی دل ها،به یاد سردی خاک / به یاد آنهمه رزمنده بدون پلاک دلش گرفت نگاهی به عکس رهبر کرد / دعا به جان ولی و به جان دلبر کرد دعا تمام شدو عقده دلش وا شد / و عاقبت سند بندگیش امضاءشد صدای خس خس سینه تمام شد ،آری / واشکهای زن یک شهید شد جاری بختیاری [ دوشنبه 89/8/3 ] [ 9:4 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |