سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهدا

کاش از اخلاصتان یک جرعه بر می داشتم

بی ریاتر رنگی از جنس سحر برمی داشتم

کاش مانند شما ای رهگذاران غریب

از درون خویشتن بهتر خبر می داشتم

کاش مانند شما در عرصه خون و خطر

عافیت نه عاقبت را در نظر می داشتم

کاش می ماندم کنار سنگر اشک شما

وز برای آبرو چشمان تر می داشتم

کاش در سوز و گداز جبهه ی ایمان و عشق

سینه ای از اتش دل شعله ور می داشتم

کاش می شد می گشودم معبری سمت افق

از شما یک تن در این ره همسفر می داشتم

کاش در کانال ها ان سوی خط – ان سوی دل

در عبور از خویشتن شوق خطر می داشتم

کاش می شد انتهای خاکریز عاشقی

سایه ی لطف شهیدان را به سر می داشتم

بال و پر یعنی شهادت - آه – ماندم بی نصیب

می رسیدم تا خدا؛ گر بال و پر می داشتم

 

شعر از: ث.محمود تاری

 بختیاری


[ سه شنبه 89/8/18 ] [ 9:37 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب