|
* السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع) *
نفس کرامات
در بیت وحی با لب خندان خوش آمدی
مادر فدات ، با لب عطشان خوش آمدی ای تشنه! شیر مادرت از غصه خشک شد از بس که بود صوت تو سوزان خوش آمدی
خون خدا ! به جمع شهیدان خوش آمدی
ای آشنای ابر بهاران خوش آمدی
ای جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدی اینجا مدینه است سر آغاز کربلا شش ماهه ! آمدی ؟ چه شتابان ؟ خوش آمدی
گویا حدیث غربت مادر شنیده ای
چشمان تست جان روایات گفته اند طوفان ترنُمی ز نفسهای گرم تست این را یکی زخیل کرامات گفته اند چشم طمع به دست کریم تو بسته اند آنانکه از بضاعت مزجات گفته اند
با صد هزار فخر و مباهات گفته اند آئینه را مقابل بابا گذاشتی وقتی سخن زمومن و مرآت گفته اند
شمشیرها سلام ملاقات گفته اند
لبیک تو به نغمه ی هیهات گفته اند
گوید به تو خدای تو لبیک یا حسین
موسی و طور را به تماشا کشیده ای
درک و شعور را به تماشا کشیده ای
جشن و سرور را به تماشا کشیده ای
مجد و غرور را به تماشا کشیده ای
قلب صبور را به تماشا کشیده ای
درک و حضور را به تماشا کشیده ای
صبح ظهور را به تماشا کشیده ای
غلمان و حور را به تماشا کشیده ای با قطره های آب ز دست مبارکت چشمان کور را به تماشا کشیده ای
تا نفخ و صور را به تماشا کشیده ای
رمز عبور را به تماشا کشیده ای
شور و نشور را به تماشا کشیده ای
توحید نیست از تو جدا یابن بوتراب
وی اعتبار صبح ازل یا اباالعطش
شیرین تر از شراب عسل یا اباالعطش
ای تشنه ات تمام ملل یا اباالعطش
وقتی چشید طعم بغل یا اباالعطش
وقتی رسید روز عمل یا ابا العطش
این شرم داشت هُرم اجل یا ابالعطش
ماه حرم کجا و دغل یا ابالعطش
احمد نداشت این همه یل یا اباالعطش گر زینب تو آینه ی فاطمی نبود بودی تو بی شبیه و بدل یا اباالعطش
آورده ای مثل به مثل یا اباالعطش
دارند بغض روز جمل یا اباالعطش
آب حیات مانده ز امساک حنجرت
قالوا بلی همان شرف کربلای تو
وقتی رسید سینه زن خیمه های تو
قرآن نشسته با همه عترت به پای تو
احیا گر ولای علی شد ولای تو
ای تا بهشت دین خدا مبتلای تو
احیا شد از غریب ترین روضه های تو
شد تازیانه قاتل نام و صدای تو
تکثیر شد به کرب و بلا دست و پای تو تیغ ستم گلوی تو را شرحه می کند جاری است در گلوی تو خون خدای تو
ای بی کفن فدای تو و بوریای تو
روز شهادتت کفن تو حصیر بود
[ دوشنبه 87/5/14 ] [ 6:55 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |