سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/BMZ14/6.jpg 

**بمناسبت چهارمین سالگرد شهید جعفر زلفی زمهریر**

سرفه هایم مجال می خواهم

اندکی حس و حال می خواهم

سرفه می کند. راه می رود سرفه می کند!

نگاه می کند سرفه می زند؛ ایستاده، نشسته، خوابیده!

خواب و بیداری اش به هم آمیخته باز سرفه می کند!

در تکرار آهنگ های ملایمی که حنجره اش می سراید روزی سه بار غذا تناول می کند، روزی چهار بار بالا می آورد!

روزی هزار بار می میرد!

ذره ذره، قطره قطره به شهادت می رسد!

دم به دم شهید می شود

لحظه به لحظه تشیع می شود

برای خودش مردی است!

اما با مرد های دیگر تفاوت بسیار دارد!

... و او قبل از شهادتش این گونه زندگی را گذرانده بود.

((شادی روحش صلوات))

بختیاری                                                                                                                             


[ شنبه 89/10/25 ] [ 10:25 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب