سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.:: بِسمِ الله وَ بِالله ::.


*نیایش طبیعت


قسمت اول:

باران

خدای خوبم! من همیشه بین آسمان و زمین تو را سپاس می گویم که آسمان را به زمین کوک می زنم! کوک های کج و بارانی!

همیشه دوست دارم آدم ها و همه ی زمینی ها آسمانی باشند!

خدای مهربانم! چه خوب است که تو مرا شفاف آفریدی و آسمانی! خیلی ها آرزو دارند آسمانی باشند! در آسمان به تو نزدیکترم چون پاک ترم ...

خدای خوبم! نماز من در آمدن از ابر و جاری شدن روی زمین توست!

من بندگانت را دوست دارم! اما بعضی وقت ها فکر می کنم آنها مرا دوست ندارند چون چتر دستشان می گیرند تا من به آنها نخورم وخیس نشوند!

خدایا می بینی که گریه ی شوق و عشق نمی گذارد ادامه بدهم ، نامه ام را پایان می دهم!

دوستت دارم.

باران.





[ جمعه 89/12/13 ] [ 1:38 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب