سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم


اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ نَبیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ حَبیبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ خَلیلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ صَفیِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ أَمینِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ خَیرِ خَلقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ أَفضَلِ أَنبِیاءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِکَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یابِنتَ خَیرِ البَرِیَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یاسَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ مِنَ الاَوَّلینَ وَالاخِرینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یازَوجَةَ وَلیّ اللهِ وَخَیرِ الخَلقِ بَعدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یاأُمَّ الحَسَنِ وَالحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها الصِّدّیقَةُ الشَّهَیدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُهاالرَّضِیَّةُ المَرضِیَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُهاالفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها الحَوراءُ الاِنسِیَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها الُمحَدَّثَةُ العَلیمَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها المَظلومَةُ المَغصُوبَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ أَیَّتُها المُضطَهَدَةُ المَقهُورَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکِ یافاطِمَةُ بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ 




حضرت محمّدصلّى الله علیه وآله و فاطمه ‏علیهاالسّلام

از سخنان و شیوه رفتار پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله با فاطمه زهراى مرضیه‏علیهاالسّلام پى مى‏بریم که علاوه بر محبّت فطرى پدر و فرزندى، ملکات انسانى و فضایل معنوى، دیندارى و پارسایى امّ‏الائمّه حضرت فاطمه‏علیهاالسلام موجب اصلى جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است. محدّثان و مفسران قرآن در باب عظمت کفو ولایت و مصداق روشن: «انا اعطیناک الکوثر». روایات متعددى نقل کرده‏اند که در این جا به ذکر چند نمونه از تفسیر روض‏الجنان (ابوالفتوح رازى) و تفسیر کشف‏الاسرار میبدى اکتفا مى‏شود.

1 - حضرت فاطمه سلام الله علیها مادر امامان

در خبر است که رسول خدا(ص)  نزد خدیجه‏علیهاالسّلام بود و او سخن مى‏گفت. رسول خدا(ص)فرمود: یا خدیجه من تکلمین؟ با کى سخن مى‏گویى؟ گفت: اى رسول‏الله با این جنین که در شکم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را که جبرئیل مرا بشارت داد که مادینه است و مادر امامان است.»

2 - خانه ی فاطمه‏ علیهاالسّلام

اتاقى گلین و کوچک با معنویتى بى‏کرانه است که تجلّیگاه نور الهى و مصداق بارز آیت قرآنى «فى بیوت اذن الله‏» است. «یک روز رسول -علیه‏السّلام- این آیت مى‏خواند مردى برخاست و گفت: این خانه‏ها کدام است؟ گفت: بیوت الانبیاء، خانه‏هاى پیغامبران است. ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول‏الله خانه فاطمه و على از این جمله هست؟ گفت: هو من افاضلها، خانه ایشان فاضلترین خانه‏هاى ایشان است.»

3 - محبّت‏حضرت محمّدصلّى الله علیه وآله و اطاعت فاطمه‏ علیهاالسّلام

علاقه و احترامى که رسول‏الله نسبت‏به فاطمه‏علیهاالسلام اظهار مى‏داشتند در تاریخ رابطه پدر و فرزندى بى‏نظیر است. از جمله عادت‏هاى پیامبر اکرم چنان بود که در ابتدا و بازگشت از سفر به دیدار فاطمه‏علیهاالسلام مى‏رفتند، روزى پیامبر اکرم به دیدار فاطمه‏علیهاالسلام رفتند و آن روز بر در سراى گلیمى خیبرى آویخته بود، چون آن را دیدند، بازگشتند، فاطمه‏علیهاالسلام برخاست و به حجره رسول آمد و از سبب پرسید؟ حضرت فرمودند: «یا فاطمه من بر عادت آن‏جا آمدم و لکن در سراى تو بر رسم جباران دیدم پرده فروگذاشته بازگشتم [فاطمه‏علیهاالسلام] برفت پرده از در سراى دور کرد.»

4 - فاطمه‏ علیهااّلسلام و سجود پیامبرصلى الله علیه وآله

در ابتداى دعوت پیامبر اکرم به اسلام کفّار دندان مبارک حضرت را شکستند و خاک و پلیدى بر او مى‏ریختند و حضرتش را ساحر و کاهن و مجنون مى‏خواندند. در تفسیر آیه مبارکه «ان الذین یؤذون الله ورسوله‏». (سوره احزاب /57) از قول عبدالله مسعود نقل شده است که گفت: «دیدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده که کافرى شکنبه شتر میان دو کتف وى فروگذاشت رسول سر از زمین برنداشت تا آن گه که فاطمه زهراعلیهاالسلام بیامد و آن از کتف وى بینداخت.»

5 - فاطمه زهراعلیهاالسّلام و اندوه پیامبر اکرم (ص)

آن روز که جبرئیل آیه «ان جهنم لموعدهم اجمعین‏» (سوره حجر /43) را آورد حضرت اندوهناک شدند و بسیار گریستند و هیچ کس از صحابه زهره نداشت که از سر آن تاثر شدید جویا شود. عبدالرحمن عوف مى‏دانست که رسول خدا به دیدار فاطمه آسایش مى‏یابد از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پیامبر اکرم سبب این اندوه بزرگ را بپرسد. پیامبر در جواب به فاطمه‏علیهاالسلام فرمودند: چه پرسى از آنچه وهم و فهم هیچ کس بدان نرسد؟ چون حضرت اشاره‏اى به ابواب جهنم و چگونگى درکات دوزخ کردند «فاطمه‏علیهاالسلام بیفتاد و بیهوش شد چون به هوش باز آمد گفت: «الویل الویل لمن دخل النار».

6 - دوستى فاطمه‏ علیهاالسّلام

چون قریش پیمان حدیبیه را شکستند ابوسفیان را براى عذرخواهى نزد پیامبر فرستادند. او خواست از علاقه پیامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جوید این بود که به در خانه فاطمه‏علیهاالسلام رفت و ماجرا را گفت، آن حضرت به او گفتند: «این کار بزرگتر از آن است که حدیث زنان در آن گنجد.»

7 - فاطمه‏ علیهاالسّلام و نوازش یتیم

مفسّران قرآن کریم آیه «ویسئلونک عن الیتامى‏» (سوره بقره /55) را تاکیدى به «اصلاح کار و مال‏»  و نیکى به یتیمان دانسته‏اند. «روزى مهتر عالم یتیمى را دیدند که کودکان او را سرزنش مى‏کنند و او مى‏گرید و در خاک مى‏غلتد، چون حضرت سبب درماندگى او را پرسیدند. گفت: پدرم روز احد کشته شد، خواهرم فرمان یافت و مادرم شوهر کرد و مرا براند حضرت رسول گفتند: اى غلام اندوه مدار من که محمدم پدر توام و فاطمه خواهر تو و عایشه مادر تو... آن گاه مصطفى دست وى گرفت و به خانه فاطمه برد و گفت: یا فاطمه‏علیهاالسلام این فرزند ماست و برادر تو، فاطمه‏علیهاالسلام برخاست و او را بنواخت‏خرما پیش وى بنهاد...»

8 - حجاب حضرت زهراعلیهاالسّلام

پوشیدگى زن از دید نامحرم یک فرمان قرآنى است. در گذشته براى بیان این مفهوم خصوصا در فقه واژه «ستر»  را به کار مى‏بردند. سعدى شاعر خوش‏سخن هم در معرفى زن پارسا چنین گفته است:
«چو مستور باشد زن و خوبروى به دیدار او در بهشت است‏شوى‏»
و در تفسیر هم‏چنین مى‏خوانیم:
«در خبر است که روزى رسول در حجره فاطمه -علیهاالسلام- بود. مردى نابیناى مادرزاد در بزد. رسول گفت: درآى، او درآمد فاطمه‏علیهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت از خانه بیرون نیامد. رسول بر سبیل امتحان گفت: یا فاطمه چرا از او پنهان شدى و او چیزى نبیند؟ گفت: یا رسول‏الله اگر مرا نبیند، من او را بینم. الیس الله تعالى قال: «وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن‏». رسول -علیه‏السلام- گفت: الحمدلله ارانی فی اهل بیتی ما سرنی; سپاس آن خداى را که با من نمود در اهل‏البیت من آنچه مرا شادم نمود.»



زجانش برون جوهر افتاده بود

            ز خاتم ورا گوهر افتاده بود


به بند ستم می کشیدند دل

                  به روی زمین دلبر افتاده بود


به سوی خدا راه ره میسپرد

به راه خدا رهبر افتاده بود


به شام سیه ماه در بند بود

                 به خاک اندرون اختر افتاده بود


کنار دری دختری می گریست             

به دریای خون مادر افتاده بود


شکست از کمر با لگد ساق گل           

خزان گشته گل گلپر افتاده بود


علی مرد آنجا که در پیش در             

همه هستی حیدر افتاده بود


ز پرواز وامانده بد مرغ حق              

چو پربسته و شهپر افتاده بود


ز سیلی رخ لاله بُد داغدار                 

ز بازو شکسته پر افتاده بود


حسن خون به دل رخ پر آزرم داشت      

حسینش شرر بر سر افتاده بود


میان شغالان دژم بود شیر                 

ز بالای شه افسر افتاده بود


 ز قرآن ناطق قلم میشکست               

به سوی دگر دفتر افتاده بود


گمانم که عرش خداوند ریخت              

که صدیقه ی محشر افتاده بود


 شاعر : گمنام

 

 


[ یکشنبه 90/1/28 ] [ 7:23 صبح ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب